آخرین شروع | انجمن کافه نویسندگان

بـانـــو…
بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ،
عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد و درهـا را به روىِ همـه بست…
باور کــن گاهـى هیــچکــس ارزشِ دچار شـدن را نـدارد…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عکس نوشته غم و تنهایی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مرا گویی: مشو غمگین، که غم‌خوارت شوم روزی

ندانم آن، کنون باری، مرا غم خوار می‌داری

عراقی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چنین زخمی که من خوردم نه از بیگانه از خویش است
هراسم نیست از مردن ولی مرگ تو در پیش است!
شب رفتن تو را دیدم ولی انگار در کابوس
فقط تصویری از تو بود تو را نشناختم افسوس!
کسی هرگز به فکر ما نبود و نیست ای هم درد
برای مرگ این قصه کسی گریه نخواهد کرد.
.
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عکس نوشته غم و تنهایی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زندانــــی شده ام حتی اگر مانند تــــو لبخند به لبانم چسبیده باشد
کمی عمیق تر فراموش کن تلخی ها را
مــــردان! قوی تــــرین موجودات ضعیف دنیا هستند…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عکس نوشته غم و تنهایی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

من اهل دوزخم ار بی تو زنده خواهم شد

که در بهشت نیارد خدای غمگینم

سعدی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کر شدم
چقدر نوشته های اینجا بلند گریه می کنند
انگار تقصیر هم ندارند !
انگار زیاد منتظر ماندند
و شاید حدیث بی قراریست و یا !
عاشقانه هایی که نوشتن ندارد
و من
هنوز رویا می بافـم .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یکی ازم پرسید منبع نوشته هات کجاس ؟
فکر میکنی گفتم اس ام اس خور ؟!؟!؟ نه …
گفتم زیاد دور نیس ، یک وجبی بغضم !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین