درگیری |انجمن کافه نویسندگان

گاهی دلت بهانه هایی میگیرد که خودت انگشت به دهان می مانی ...
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت میکنی ...
گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات ...
گاهی دلت نمیخواهد دیروز را به یادت بیاوری ...
انگیزه ای برای فردا نداری ، حال هم که دیگه ....
گاهی فقط دلت میخواهد زانوهایت را تنگ در آغو*ش بگیری و گوشه ای , گوشه ترین گوشه ای که میشناسی بنشینی و فقط نگاه کنی ...
گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ میشود ...

گاهی؛ دلگیری،شاید از خودت ، شاید..........

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تازه فهمیدم که وسعت حرف های من به اندازه ی شعاع خمیازه ی توست !​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زندگي شگفت انگيز است
فقط اگربدانيد که چطور زندگي کنيد
كوچك باش و عاشق ...
كه عشق می‌داند
آئین بزرگ كردنت را ...
بگذارعشق خاصیت تو باشد
نه رابطه خاص تو با کسی


فرقى نمي‌كند
گودال آب كوچكى باشى
يا درياى بيكران
زلال و پاک كه باشى
تصویر آسمان در توست
چرا که مردم آنچه را که گفته‌ای فراموش خواهند کرد
حتی آنچه را که انجام داده‌ای به فراموشی خواهند سپرد
اما هرگز از یاد نخواهند برد که باعث شده‌اید چه احساسی نسبت به خود داشته باشند
دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد
ولی نمی‌دانم چرا
خیلی‌ها
و حتی خیلی‌های دیگر
می‌گویند
این روز‌ها
دوست داشتن
دلیل می‌خواهد
و پشت یک سلام و لبخندی ساده
دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده
و دنبال گودالی از تعفن می‌گردند
دیشب
که بغض کرده بودم
باز هم به خودم قول دادم
من سلام می‌گویم
و لبخند می‌زنم
و قسم می‌خورم
و می‌دانم
عشق همین است
به همین ساد گی
برای همسایه‌ای که نان مرا ربود، نان
برای دوستی که قلب مرا شکست ، مهربانی
برای آنکه روح مرا آزرد ، بخشایش
و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق
آرزو دارم​


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

كسـی كـه نگـــاهــت را نمـی فهـمـد ...

تــوضیـح هــای طــولانــی ات را هـــم نخواهد فهمید ...!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می تونی خواب منو به هم بریزی … اما عزیزم حق نداری رویاهای منو آشفته کنی!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می تونی خواب منو به هم بریزی … اما عزیزم حق نداری رویاهای منو آشفته کنی!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شبت آرام اگرچه شب آرام مرا
کردی آشفته تر از حال غزالی در دام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مثل یک کنکوری آشفته حال. رتبه ام بالا و پایین میشود با یاد تو ـ​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخر در یکی از روزهای آشفته احساساتم را دار خواهم زد​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چنان به یالِ تو آشفته ام به بوی تو مس*ت
که نیستم خبر از هرچه در دو عالم هست​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین