دورهمی نگارنده‌های انجمن | هفته اول: پیرنگ، بودن یا نبودن!

دقیقا موافقم
بیشتر آثار بزرگ ادبیات ایران و حتی جهان پیرنگ قوی دارند چه بسا نویسنده ای ایده و قلم عالی داشته ولی بخاطر پیرنگ ضعیف اثرش سطح پایینی پیدا کرده
بنظرم یه پیرنگ خوب برمیگرده به زاویه دید شما از داستان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خب من نظرم راجب پیرنگ داشتن یا نداشتن رمان اینه:
به نظر من اصلا مهم نیست فلان نویسنده معروف به چه سبکی رمان می‌نوشته، بداهه یا از قبل به تمام جزئیات رمانش فک کرده باشه، آدما باهم متفاوتن و خب سبک کارشونم همینطور.
اتفاقا بداهه نویسی مزایای زیادی داره اینکه تو قراره تمام تصورات ذهنیتو رو کاغذ بیاری و این اجازه رو به مغزت میدی که تمام ریز و درشت داستان رو کنکاش کنه، تمام اتفاقای رمان رو به سرانجام برسونه تا هیچ سوالی تو داستان بی‌جواب نمونه. بداهه نویسی دست نویسنده رو باز میزاره تا قدرت قلمش رو هر چی جلوتره میره نشون بده. در کل رمانای دارای پیرنگ و در چارچوب نوشته شده خیلی سخت پیش میره و نویسنده هر آن باید مواظب باشه از اون چارچوبی که از قبل تعیین کرده خارج نشه و این باعث میشه از جذابیت کار کم بشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده باید یه دورنما از کل داستان تو ذهنش داشته باشه که اصلا داستان حول چه محوری میگرده بقیه‌ش رو در لحظه بنویسه، سبک من اینه و فکر میکنم راحتم با این روش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به نام خدا
کیاناز هستم از شبکه ۳
چای هم میدین توی این جلسات؟475.gif
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 47642
ازینا هم دورش میدیم نظر کارشناسیتو بگو نازی
از اونجایی ک چای خوری بیش نیستم کارشناسی‌طور جواب نمیدم و فقد چیز خودمو بزارید بگم عه دوربین بگیر اونور
~من خودم فقد اون لحظه اول یه پیرنگ نصفه نیمه دارم ک بعد هر چی میرم جلو کامل میشه
ب نظرم باید پیرنگ باشه
این پیرنگ عزیزمون میشه درواقع یه چهارچوبی برا نوشتن، ینی فقد توی همین چهارچوب بنویسیم
و کمک میکنه ک از بحث دور نشیم
ولی نمیدونم برای من اینطور نمیشه=|
ینی ایده ثابته فقد توی نوشتن پر و با میگیره

عاقا چه سخته احساس میکنم میکروفون جلو رومه حس سر مربی تیم ملی بعم دست دادهGh56re
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خب من نظرم راجب پیرنگ داشتن یا نداشتن رمان اینه:
به نظر من اصلا مهم نیست فلان نویسنده معروف به چه سبکی رمان می‌نوشته، بداهه یا از قبل به تمام جزئیات رمانش فک کرده باشه، آدما باهم متفاوتن و خب سبک کارشونم همینطور.
اتفاقا بداهه نویسی مزایای زیادی داره اینکه تو قراره تمام تصورات ذهنیتو رو کاغذ بیاری و این اجازه رو به مغزت میدی که تمام ریز و درشت داستان رو کنکاش کنه، تمام اتفاقای رمان رو به سرانجام برسونه تا هیچ سوالی تو داستان بی‌جواب نمونه. بداهه نویسی دست نویسنده رو باز میزاره تا قدرت قلمش رو هر چی جلوتره میره نشون بده. در کل رمانای دارای پیرنگ و در چارچوب نوشته شده خیلی سخت پیش میره و نویسنده هر آن باید مواظب باشه از اون چارچوبی که از قبل تعیین کرده خارج نشه و این باعث میشه از جذابیت کار کم بشه.
پیرنگ به این معنا نیست که یه چهارچوب بذاری و ازش خارج نشی، یعنی برای هر سوالی که ایجاد میکنی جواب قانع کننده داشته باشی
منظورمون اینه که باید پیدا کنیم بهترین شروع کجا و بهترین پایان کجاست.
نویسنده باید یه دورنما از کل داستان تو ذهنش داشته باشه که اصلا داستان حول چه محوری میگرده بقیه‌ش رو در لحظه بنویسه، سبک من اینه و فکر میکنم راحتم با این روش
خب این روش با بی پیرنگ بودن فرق داره، ما میگیم زیر ساخت هارو تو یا تو ذهنمون یا روی کاغذ داشته باشیم و بعد بر اساسشون ساختمون رو بسازیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پیرنگ به این معنا نیست که یه چهارچوب بذاری و ازش خارج نشی، یعنی برای هر سوالی که ایجاد میکنی جواب قانع کننده داشته باشی
منظورمون اینه که باید پیدا کنیم بهترین شروع کجا و بهترین پایان کجاست.

خب این روش با بی پیرنگ بودن فرق داره، ما میگیم زیر ساخت هارو تو یا تو ذهنمون یا روی کاغذ داشته باشیم و بعد بر اساسشون ساختمون رو بسازیم.
خب میدونم که پیرنگ ینی طرح داستان و هر قصه میتونه بجز پیرنگ اصلی چند تا فرعی هم داشته باشه پیرنگ اتفاقا چارچوب و نظم و ترتیب منطقی حوادث تو یه اثر هست.
پی‌رنگ ینی علت و معلول تو داستان، به روایتی اینکه علت هر اتفاق مشخص بشه و از قاعده باورپذیری خارج نشه.
من حرفم اینه بعضی نویسنده‌ها از قبل به تمام جزئیات فک میکنن و از اول تا اخر داستان رو پی ریزی میکنن بعد شروع میکنن که این سخته و چون فشرده نویسی میشه ممکنه خیلی روایات از قلم بیوفته اما بداهه زمان بیشتری رو جزئیات میشه گذاشت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خب میدونم که پیرنگ ینی طرح داستان و هر قصه میتونه بجز پیرنگ اصلی چند تا فرعی هم داشته باشه پیرنگ اتفاقا چارچوب و نظم و ترتیب منطقی حوادث تو یه اثر هست.
پی‌رنگ ینی علت و معلول تو داستان، به روایتی اینکه علت هر اتفاق مشخص بشه و از قاعده باورپذیری خارج نشه.
من حرفم اینه بعضی نویسنده‌ها از قبل به تمام جزئیات فک میکنن و از اول تا اخر داستان رو پی ریزی میکنن بعد شروع میکنن که این سخته و چون فشرده نویسی میشه ممکنه خیلی روایات از قلم بیوفته اما بداهه زمان بیشتری رو جزئیات میشه گذاشت
منظورتو میفهمم
پرداختن به ریز جزئیات میتونه قالب یکدست رمان رو از بین ببره
بنظرم نباید زنگی بود نه رومی یه جیزی مابین این دو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Monji
منظورتو میفهمم
پرداختن به ریز جزئیات میتونه قالب یکدست رمان رو از بین ببره
بنظرم نباید زنگی بود نه رومی یه جیزی مابین این دو
البته این مسئله پیرنگ بستگی به ژانر رمان هم داره
مثلا توی ژانر عاشقانه اونقدر نیاز به پیرنگ دقیق نیست که توی ژانر جنایی یا معمایی هست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین