همگانی [اِعتِـــرافِ کِتــاب‌خـــوان‌هــــا]

[هویار]

اعتراف ۲
اعتراف میکنم هر یه صفحه‌ای که میخونم کتاب رو بو میکنم
خیلی خوشبوان آخه

 

[یمنایمنا عضو تأیید شده است.]

#اعتراف ۳
کتابی که دنبالش بودم رو دانلود کردم، ولی یه ماهه وقت نمی‌کنم از مقدمه‌اش جلوتر برم =(

 

[آسِمان؛آسِمان؛ عضو تأیید شده است.]

اعتراف می‌کنم که با خوندن هر خطش قلبم می‌گیره چون می‌دونم چه پایانی داره، ولی بازم نمی‌تونم ازش دست بکشم.

 

[یمنایمنا عضو تأیید شده است.]

دست و دلم نمیره کتاب غیر درسی بخونم، می‌دونم دارم به خودم ظلم می‌کنم
ولی متاسفانه بازم نمی‌تونم جلوی خودمو بگیرم

 

[یمنایمنا عضو تأیید شده است.]

جلد و اسم کتابا بیشتر از شنیدن تعریف و تمجید ازش جذبم میکنه​

پ.ن: البته این عادت خوبی نیست

 

[سمانه]

اعتراف میکنم کتاب فیزیولوژی رو انقدر
خونده بودم براکنکورم
که ازوسط نصف شدوبرگه هاشم
جداجداشد
طوری که مجبورشدم یه دونه دیگه بخرم

 

[سایهـ سٰـارسایهـ سٰـار عضو تأیید شده است.]

اعتراف میکنم اون کتاب حال و هوای شمال رو درون من زنده کرده...​

اعتراف میکنم الان نمی‌دونم کدوم کتاب رو گفتم

 

[Tiam.R]

اعتراف می‌کنم جلد کتابم رو از خودش بیشتر دوست دارم

 

[marym]

اعتراف میکنم
برای بعد حفظ کردن یه موضوع در کتاب
کتاب را زیر بالشم میذارم و میخوابم تا مرور کنم در خواب.

 

[marym]

اعتراف میکنم کتاب شعر حافظ خریدم اما تا حالا
نخوندمش