ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #21 اگه مرز های ایران از زمان امپراتوری کوروش کبیر تا حالا به همون شکل باقی مونده بود الان نصف دنیا برق نداشت :/ تا اکتشافات بعدی بدرود... آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
اگه مرز های ایران از زمان امپراتوری کوروش کبیر تا حالا به همون شکل باقی مونده بود الان نصف دنیا برق نداشت :/ تا اکتشافات بعدی بدرود...
ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #22 مادر قهوه ی پدر سوخته. واکنش من پس از اصلاع به سوختن قهوه پدرم و اطلاع دادن به مادرم شما هم مغزتو شستو شو کن... آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
مادر قهوه ی پدر سوخته. واکنش من پس از اصلاع به سوختن قهوه پدرم و اطلاع دادن به مادرم شما هم مغزتو شستو شو کن...
ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #23 تا حالا کتک خوردی؟ واکنش من وقتی بچه فامیل میاد تو اتاقم :/ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #24 سهام عدالتتو میفروشی دماغتو عمل میکنی بعد تو خیابون قیافه هم میگیری؟؟؟ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #25 یه بار دم عید تو نونوایی یه جعبه بود روش نوشته بود عیدی یادت نره منم یه ده تومنی از توش عیدی براشتم بازم دمش گرم به یادمون بود :/ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
یه بار دم عید تو نونوایی یه جعبه بود روش نوشته بود عیدی یادت نره منم یه ده تومنی از توش عیدی براشتم بازم دمش گرم به یادمون بود :/
ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #26 تلهی مرگ فقط اونجا که یه چیزی رو میشکونی بعد یه جوری تنظیمش میکنی که تو دست نفر بعدی بشکنه... :/ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #27 ایشالله بچه دوم دوستم یه ماه دیگه به دنیا میاد منم دارم نهایت تمرکز رو میکنم که بیسکوییتی که زدم تو شیر سالم دربیارم بعد بخورمش... :/ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
ایشالله بچه دوم دوستم یه ماه دیگه به دنیا میاد منم دارم نهایت تمرکز رو میکنم که بیسکوییتی که زدم تو شیر سالم دربیارم بعد بخورمش... :/
ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #28 تو شاد با اکانت دخترونه داشتم با داداشم چت میکردم فهمیدم که صاحب دو تا شرکته و بابامم هتل داره و منم پارسال تو انفجار مردم ... :/ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
تو شاد با اکانت دخترونه داشتم با داداشم چت میکردم فهمیدم که صاحب دو تا شرکته و بابامم هتل داره و منم پارسال تو انفجار مردم ... :/
ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #29 مهریه مامانبزرگم 4 هزار تومنه بابا بزرگم یه چیپس فلفلی خریده تو کمد گذاشته هر دفعه دعواشون میشه برمیداره میندازه جلو مامانبزرگم میگه خب حالا برو خونه بابات :/ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
مهریه مامانبزرگم 4 هزار تومنه بابا بزرگم یه چیپس فلفلی خریده تو کمد گذاشته هر دفعه دعواشون میشه برمیداره میندازه جلو مامانبزرگم میگه خب حالا برو خونه بابات :/
ت تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است. نویسنده رسمی رمان نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,559 پسندها پسندها 2,039 امتیازها امتیازها 273 سکه 1 1/16/24 #30 خوشبختی یعنی شارژر گوشیت به هیچکدوم از اعضای خونواده نخوره : ) آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24