طنز _جفنگیات_

تو این فیلم خارجیا میخواستم بچه رو شاد کنن یه شوکولات میدن بهش
حالا ما بچه بودیم عموی ما میخواست ما رو شاد کنه پلکاشو بر میگردوند ما مص سگ میترسدیدم :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اعتراف میکنم یه بار تو کوچمون سفره افطاری گذاشته بودن منو دعوت نکردن
هیچی...منم ضبط و برداشتم رفتم رو پشت بوم 5 دقیقه قبل اذان اذون پخش کردم
ایشالله اون دنیا حلال میکنن...​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به بابام میگم بابا جونی عشقم عزیزم خوشگلم اون سوییچ ماشینو میدی برم یه دور بزنم؟
میگه عزیزم اون خری که تو چشممام دیدی سایه خودت بوده شک نکن
این چه طرز رفتار با بچست آخه؟​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چجوری ریش میزارین جاذاب میشین؟
من ریش گذاشتم کل شهر بهم تسلیت گفتن :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همه قبل از خواب به رویاهاشون فکر میکنن
من به اینکه برم دستشویی یا تا صبح میتونم تحمل کنم :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بچه های الان که بچگی نمیکنن
من یادمه خودم 4 ماه گریه میکردم آخرشم برام یه شمشیر پلاستیکه گرفتن با همونم میزدنم:/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پسر عموم تعریف میکرد تو خدمت فرمانده هممونو بخط کرد گفت اینجا تحصیل کرده شیمی کیه...چند نفر دستشونو بلند کردن گفت برین با جوهر نمک توالتو بشورین:/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من ازونجایی از رسم و رسومات غربی بدم اومد که تو هالووین پارتی رفیقام عکس من چاپ کردن زدن رو صورتشون...:/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
الکی چرت میگن پول به آدم قدرت میده :/
من خودم یه تراول پنجاهی گذاشتم جیبم رفتم دعوا مث سگ کتک خوردم :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چرا میگین دکتر محرمه پس چرا من ماچش کردمپرتم کرد بیرون ؟ :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین