میخواهم همین را بگویم که
روزی ماهم از پس این مسیر طولانی برمی آییم
روزی که سختی های راه تمام میشود
روزی که غم جرات بالا رفتن از سر و کولمان را نخواهد داشت
روزی که هوای ابری و غروب روزهای تعطیل دلت را نمیلرزاند
روزی که بعد از رفتن مهمان های مورد علاقه ات خلوت بودن خانه دیگر برایت دلگیر جلوه نخواهد کرد
روزی که از پس تمام رنج های زندگی و ملالت های دنیا به خانه ی آخر صفحه بازی میرسی
خانه ی آخری که به تو می آموزد
چطور ضعیف ترین مهره بازی میتواند روزی به ارزشمند ترین مهره ی همان بازی تبدیل شود
همین
داشتم به این فکر میکردم که
اگر یک روز تو را نداشته باشم،
یک روز به تو هیچ حسی نداشته باشم
یک روز ...
بگذریم ، این روزها حالم خوب نیست
مدام با خودم فکر و خیال میکنم
حواسم نبود که خیلی وقت هست که ندارمت
برای نبودن که . . .
همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی
میتوانی همین جا
پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی
این روزها خوبم ، کار میکنم ، شعر میخوانم
قصه می نویسم و گـــــــــــاهی
دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود
تمام خیابانها را ، با یادتـــــــــــ . . . پیاده میروم