[ دلـنـوشـتـه های بــآرانـی ]

گاه باران همه دغدغه اش باریدن نیست
ز غصه تنها شدنش می بارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هوای دونفره
نه ابر می خواهد
نه باران
کافیست حواسمان به هم باشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باران که بند بیاید
تازه خاطره شروع می کند به چکه کردن
نمک روی زخم ست بارانی که بی تو ببارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حکایت تو با من
حکایت باران ِ بی امان است
بر تن نحیف ِ برگ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بعضى وقت ها مى خواهى
به قلبى پناه ببرى
شايد تا وقتى كه باران تمام شود
شايد هم تا هميشه ....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باران شده ای
یک لحظه میباری ومن
یک هفته بیمارم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تلنگر کوچکی است بــاران
وقتی فراموش می کنیم ؛
آسمان کجاست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می گویند باران که ببارد
بوی ِ خاک بلند می شود
پس چرا اینجا
باران که می بارد
عطر خاط ره ها می پیچد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من از تمام آسمـــان یک "بــــاران" میخواهم
و
از تمــــام زمین یک خیابان
و
از تمام تو یک دست
"که قفــــل شده در دست مـن"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بی تـــــــــــ ـــــو
حتـــــــــــی بـــــ ـاران هــــــــم
بــــوی تــــــــــشنگی مـــــــیدهد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین