هواى پاییز مرا از همیشه
براى بودنت دلتنگ تر میکند…
انگار تمام درختان این شهر
مرا با تو مى خوانند
برگهاى خشک شده،
قدمهاى مرا تنها کنار تو میخواهد،
بارانِ پاییز چتر نمیخواهد،
دستان تو را کنارم میخواهد
و شبهاى طولانى اش،
هر ثانیه تو را طلب میکند…
مگر به کجا این چنین دور رفته اى
که حتى هواى پاییز هم براى برگشتنت واسطه نمیشود؟!