سوگند عشق
سوگند به عشقمان.
قسم به کلمه مقدس عشق.
اگر هزاران دست، به سویم دراز شود؛
پس خواهم زد.
تنها؛
تمنای دستان تو را دارم.
به دقایق پر ارزش زندگی قسم.
به کعبه مقدس عشق قسم.
تنها شیفته قلب پر مهرت هستم.
سوگند یاد میکنم که در سیلاب عشقت،
فرو روم.
به یاد اولین لحظه دیدارمان لحظهای که عاشق هم شدیم؛
مس*ت ** عشق شدم.
پس سوگند به جام ** که از جام قلبت مس*ت عشق شوم.
سوگند به این دقایق زیبا؛
که فکر و ذکرم شدهای.
سوگند اینک که عاشق شدهام با آرامش همراهت باشم.
خالی از دلهره و یا ترس از عشق!
سوگند میخورم تنها نامت ورد زبانم شود.
قسم که در این راه سنگلاخی پر پیچ و خم دستانت را رها نکنم؛
و تورا به سرزمین عشاق برسانم.
وهمانا به آن قبله گاهی که روبه رویش ایستادهای و از خداوند آرزوی من را داری قسم؛
بخاطر وجودت که ریشه زدی در وجودم،
در مشکلاتت حل میشوم.
و سالیانی در انتظارت...
آنقدر مینویسم از عشق که خدا مجذوب این عشق شود خودش دستهایمانرا به دست هم بسپارد. آنوقت است که با دستانی باز دوان دوان به سمت آغوشت میآیم تا برای همیشه غرق آغوشت شوم.
و قسم به مروارید اشکهایت
هیچگاه حرف درد آوری نزنیم که،
قلبمان آکنده از غم شود.
باید مواظب باشم دلت از گزند روزگار به درد نیاد.
اینک فرا رسید.
دستانت را به دستانم بسپار؛
بگذار دستانت محکم بفشارم و سوگندمان را برایت عاشقانه یاد کنم.
*صدف درویش نژاد