دلنوشته [ مهران پیرستانی ]

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دلا ....


امشب به می باید وضو کرد


و هر ناممکنی را آرزو کرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دركنج دلم عشق كسی خانه ندارد


كسی جای دراین كلبه ویرانه ندارد

دل را به كف هر كه نهم باز پس آرد......


كسی تاب نگهداری دیوانه ندارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حماقت یعنی من .....


که اینقدر میروم تا تو دلتنگ من شوی!


خبری از دل تنگ تو نمیشود!


بر میگردم .....


چون دلتنگت میشوم!!!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پای تمام نیامدن هایت ایستاده ام


بی هیچ شکوه .....


بی هیچ شکایتی .


اما ....
طلبکار هزار و یک بوسه از آن همه قرار نیامده ام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تقویم ام را ورق میزنم...

"عید قربان" هم گذشت ... چند روز دیگر ...

همه ، عزیزانشان را به پیشواز میروند


آآه عزیزدل ، من که روزگاریست صبح تا شب

به قربان ات میروم و شب تا صبح چشم به انتظارت هستم..

بگو کی برمیگردی ؟؟؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به خدا حافظي تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتي و دلم ثانيه اي بند نشد

ل*ب تو ميوه ي ممنوع ولي ل*ب هايم

هر چه از طعم ل*ب سرخ تو دل کند، نشد

با چراغي همه جا گشتم و گشتم در شهر

هيچ کس، هيچ کس اينجا به تو مانند نشد

هر کسي در دل من جاي خودش را دارد

جانشين تو در اين سينه خداوند، نشد

خواستند از تو بگويند شبي شاعر ها

عاقبت با قلم شرم نوشتند ،نشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برو تا مدتی من هم نباشم


کمی درگیرودار غم نباشم


به جایی بر نخواهد خورد اصلا....


اگر یک مدتی آدم نباشم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برفم که ذره ذره مرا ذوب ميکني

در آخرين سپيده دم قلٌه ي نگاه

هر کس که گر گرفته در آغو*ش گرم تو

ديگر توجهي به جهنٌم نمي کند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای آسمان شدن بر سرم، چه عرشهای دروغینی که به تصویر کشیدی




بار منت گداشتن بر شانه های نحیفم آسان بود





باید اندیشید...تو آسمانی بودی؟؟؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دیگر به همه چیز شک کرده ا م....
می گویند : آب نطلبیده ، مـُراد است .
هرچه بالا پایین می کنم نمی فهم ام...
این چشمانم پس کِـی مرادِ می گیرند ! ؟ ؟ ؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 3)
عقب
بالا پایین