به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

دلنوشته ♥دلـنـوشـتـه هـاي رضا کاظمی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
عـاشـق که باشی

می توانی چشـم هایت را ببندی

و پرنـده گان

جـای تو حرف بزنند

مثـل این شعـر

که دارد جای من برایت آواز می خواند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بـه مـرگ فکـر می کنـم

و به زمـانـی کـه

از راه نـرسیـده، باز خواهد گشـت.

مـی دانم دوسـت داشتـن تـو

مـرا نجـات مـی دهـد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مـادربزرگْ - که خدا نــور به قبــــرش ببارد - می گفت:

عاشــــــق که باشی

هرگـــز نخواهی مُــرد..

اما، خــــودش مُـــــرد!


چه پـارادوکــسِ بزرگــــــی ستْ عشــــق!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بـه تنهـایـی رفتـی

و نـدانستـی تنهـایـی

در مـن اســت !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چه میـکنی باد!

عطرِ مووهــاش را جای دیگری بپاش

این خانه، خـودش ویران است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بـه خیــالِ تـو اعتبـاری نیسـت

گـاهی هست، گـاهی نیست.

بایـد

بـا خیـال خـودم سفـر کنـم !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشـه همیـن اسـت:

مـن به تکـاپوی رسیـدن

تو به انتظـار چیـده شدن

و نهـایت

نرسیـده و رسیـده بـه خـاک افتـادن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به رسیدن فکر نمی کنم

به تـو فکر می کنم

و می رسم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میگوینــد مـــُـرده ای ، امــا

نه جســدی از تـــو هست ، نه مــــزاری

و نه حتــی مُشتــی خاکستــــر

آه که چه سوگــــواریِ تلخــــیست گریستـــن

بــر تمــامِ گـــورهــای بـــی نـــامِ جهـــــــان !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تنـهایی، خیـابانی ست در من

که هر شب

به انتـظارِ عبورِ تـو

بی عبور می مانـد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 1)
بالا