دلنوشته ♥ دلـنوشـتـــه هــای ميلاد تهـرانــی ♥

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع مـطی
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
می دانم برایت سخت است
دیوانگی هایم را ببخشی و فراموش کنی!
چرا که هنوز در بهترین خاطراتت
ردپای کارهای بی منطق من
دیده می شود

.
.
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به شاد بودنت خوشم
وحتی به زخم زبان هایت!
که عشق هیچ وقت چیزی جز این نبوده
باور کن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو هميشه در ياد من
آسمان به آسمان، كوچه به كوچه
رويا به رويا.
هر جايي كه مي نگرم با مني.
اما ...
دلم برايت تنگ مي شود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آینه،
تکه شیشه بی ارزشی بیش نیست!
این شکوه زیبایی توست
که به آن اعتبار میبخشد دوست من!
باور کن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پشت همین چراغ قرمز

اعتراف کردم که دوستت دارم!

تا هرجا مجبور شدی کمی مکث کنی ،

،یاد عشقمان بیافتی

چه می دانستم قرار است بعد از من

. . .تمام چراغ های زندگی ات سبز شوند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با هــزار و یک ترفـنـد

شاخه گلی مصنـوعـی را

در میان گل های شاداب گلـدانت جای دادم
...
و بر دفتــر خاطراتت نوشـتم :

" تــــو را دوســـت خواهـــم داشــت

تا زمانــی که آخـــرین گل ، پــژمرده شـود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باور كند؟!
وقتي رد دندان هاي من را
گوشه ي شكلات هديه ي تو
در روز عشاق مي بيند؟!
كاش مي فهميدي كاغذ كادو را
مخفيانه باز كرده ام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عزیــز دلــم

زندگی من به اندازه کافی شبیه فیلم های هندی

بی سر و ته هست !

...

تو دیگر

پشت درخت های تقدیر و حادثه پنهان نشو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مقابل پنجره ات نرده کشيده ای

تا عاشقانت دخيل ببندند

و من بيمناکم از

کليدی که قفل احساست را بگشايد

و دستی که پنجره ات را
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آدم ها...

قطارها...

روی ریل حرکت می کنند...

عاشق می شوند...

فاجعه آغاز می شود...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 2)
عقب
بالا پایین