♥ دلـنـوشـتـه عـاشـقـانه ♥

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
باشد قبول،
فکر کن تو برده ای!
اما هرگز گمان مبر،
که گمان برم مرا از یاد برده ای!…

((زهره آرین))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گفت: اصلا تو گریه هم بلدی؟
باز مثل همیشه خندیدم...
مطمئنم که دل‌شکسته‌ترند،
گریه‌هایی که بی‌صدا بوده!

((اهورا فروزان))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دستی بر انبوه دلتنگی هایم بکش
تراکم ابرهای نشسته بر آسمان دلم
تو را نترساند!
به محض لم*س دستانت
ابرها پراکنده می شوند
باور کن
نه تنها ماه
خورشید هم با نوازش هایت
همیشه پشت ابر نمی ماند !

((فرشته محمودی))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شبیه آسمون یه کویری
با تو شبام ستاره بارون میشه
پلکاتو می بندی و دنیای من
تو عمق چشمای تو پنهون میشه
تو مقصد کوچ پرنده هایی
یه سرزمین دور ماورایی
یه جایی که هیچکی اونو ندیده
اون ور جنگلای استوایی
سکوت تو مرغای دریایی رو
کشونده ساحل واسه ی تماشا
موجا صدف به پای تو می ریزن
قدم که می زنی کنار دریا
بی تو زمین جاذبه ای نداره
تویی که می کشی منو به هر سو
حس می کنم شیشه عطرت این بار
شکسته تو دشت گلای شب بو

((مهسا تیموری))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آغو*ش تو بهار است ؛
سبز می کند
طبیعتِ تنم را
گُل می دهد گونه ام وقتی
می پیچد پیچکِ دست هایت دورِ تنم...

((مینا آقازاده ))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مثل یک کوه شکستیم و نشستیم ‌؛ ولی

باز با ماست همان صبر و شکیبایی ها

((سهیل محمودی))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
محبوبم
به باز کردن دگمه‌ها قانع نباش!
پیراهن
سرپوشی ست برای جای زخم،
پوستم را کنار بزن
چیزهای زیادی پنهان است!
دنده ها
چون ردیفی از قفسه ها
مملو از کتاب های عاشقانه
که زیبایی زنی چون تو را نوشته اند
شش ها
چون دو بادکنک
انباشته از نفس های تو
که جا مانده اند از بوسه هات
و این قلب
که می تواند شمع باشد
شمعی خاموش!
پوستم را کنار بزن
و با آتشی که در دستانت پنهان داری
قلب تاریک و فسرده ام را
روشن کن.

((حمید جدیدی))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کسی نیست
که می‌آیی
قدم می‌زنی در خانه
خش و خش حرکت پاهات
زمان را تکان می‌دهد
سایه و نور را در هم می‌آمیزد
حرکت پاهات
قدم‌هات
سایه‌ی عبور تو از گل‌های بی‌رنگ فرش
عبور تو از فرش
عبور تو از من
کسی نیست
خیال خانه ، خالی‌ست
خیال خانه در خود فرورفته است
خیال خانه در خواب خود فرورفته است
خیال می‌کنم
که می‌آیی

((سپیده نیک رو))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همه رفته اند
جای اشیا مانده است
مثل خانه ای بعدِ تخلیه
بینِ برجها و سرگیجه
جایِ آسمان پیداست
بینِ ماسه و نمک
جایِ دریاچه
رفته ای
و جای تو پیداست
رفته ای
و جای تو، از خودت عظیمتر است

((نگار فرشچیان))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دست خودم نیست
که با هر پلک بهم زدن
واژه ها سوی تو پر می زنند
و به یاد شرجی نفسهایت
دنیا رنگ عاشقی می گیرد
تو که نمیدانی
در خیال تو پیچیدن
عجب هوایی دارد
در من همیشه
فصل های بی حوصله
به بهار می نشیند

((فلور فرشچی))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین