يکی از مهمترین نمونههای فلزکاری در دوران هخامنشی ظرفی زرين با يک جفت دسته به شکل بز کوهی بالدار است که از آثار برجسته و با ارزش فلزی دوران هخامنشی به شمار میرود .همچنين جامهای زيبای موسوم به تکوک (ريتون) است. از ديگر کاربردهای فلز ضرب سکه است که از دوران هخامنشی رواج داشته و در روند تاريخی دچار تحولات بسياری شده است. همچنين ساخت زيورآلات همواره از اهميت خاصی برخوردار است که حداقل از هزاره دوم پيش از ميلاد در ايران مرسوم بوده که به صورت استفاده از فلزات گرانبها و سنگهای قيمتی به کار برده میشد. در تکامل اين هنر به هنر ملیلهکاری نيز بايستی اشاره کرد که قدمت آن هم به احتمال به دوره ماد و هخامنشی برمیگردد که از مفتولهای طلايی و نقرهای استفاده میکردند.
همان گونه که اشاره شد ساخت ظروف از فلزات قیمتی در دروه هخامنشیان و ساسانیان پیشرفت زيادی داشته است. از معروفترین ظروف فلزی دوره ساسانی میتوان به «جام خسرو» اشاره کرد. با ظهور اسلام تا مدتها مفرغ (برنز) جانشين طلا و نقره شد و فلزکاران با بهرهگیری از اين آلياژ به ساخت ظروفی از قبيل سينی، ابريق و آبخوری به اشکال جانوری و پرندگان ادامه دادند. با به قدرت رسيدن سلجوقيان در شرق ايران دوران درخشان فلزکاری اسلامی آغاز میشود. در اين دوره اکثر ظروف نقرهای (به ويژه ساخته شده در سدههای پنجم و ششم هجری) از ارزشهای خاصی برخوردار است.
همچنين ميناکاری نيز در اين دوره مرسوم میشود. همراه با آثار مفرغی آثار نفيسی پديد میآید. فلزکاران ايرانی در ساخت مشبککاری و ظروف مشبک نيز به مراتب بالايی دست يافتند و با مهارت ظروفی نظير شمعدان و عود سوز ساختند که به شکل حيوانات و پرندگان ساخته شده است. مفرغ کاری با ترصيع نقره و مس نيز در قرنهای پنجم و ششم هجری از اهميت و اعتبار خاصی برخوردار شد و فلزکاران ترصيع اشياء مفرغی را با ساير فلزات تکميل کردند.
مرصعکاری اشياء برنجی و مفرغی در دوره صفويه رونق مجدد میگیرد و ظروف مسی اغلب سفيدگری میشود تا به شکل نقره جلوه کند، ضمن آنکه آهن و فولاد نيز در ساخت اشياء فلزی و تزيين آنها نيز به کار میرفت. فلزکاران دوره صفويه در استفاده و کاربرد آهن و فولاد مهارت بسيار پيدا کردند و آثار بسيار عالی از جمله کمربند، لوحه و نشان ساختند.
در پايان دوره صفويه به بعد به تدريج شاهد از رونق افتادن فلزکاری در ايران هستيم، به گونهای که آثار فلزی دورههای افشاريه، زنديه و قاجار به هيچ وجه قابل مقايسه با آثار ارزشمند آثار فلزی از سده پنجم تا يازدهم ميلادی نيست. از نمونههای جالب و قابل ذکر دوره قاجاريه آثار قلمزنی شده متعددی است که بر درهای امامزادهها و ديگر اماکن مقدس ساخته و پرداخته شده است. مهمترین جلوه اشياء قلمزنی شده در اين دوران در نقشهای غیر اسلیمی مانند گلهای درهم پيچيده با تصاوير پرندگان و حيوانات، نقش گلها و تاکهای درهم پيچيده و مشبککاری شده است. همچنين از سده دوازدهم به بعد آثار ميناکاری شده و مليله وجود دارد که نمونههای مناسب و جالب توجهی هستند. امروزه با احيای روش و اسلوبهای فلزکاری گام نوينی در احياء و حفظ شیوههای کهن برداشته شده که آن هم به همت استادان بزرگ اين عرصه در روزگار ماست.
کشف ظرف شیشهای به رنگ زرد صدفی با تزيينی شبيه به خطوط شکسته موجدار در يکی از گورستانهای منطقه تاريخی لرستان و گردنبندی شیشهای با دانههای آبیرنگ متعلق به هزاره سوم در مناطق باستانی شمال غربی ايران و ديگر قطعات شیشهای مايل به سبز در کاوشهای باستانی لرستان، شوش، شهر سوخته آثار متعلق به هزارههای سوم و دوم پیش از میلاد نشانگر قدرت این صنعت ارزنده و هنر اصیل در کشور ما است. همچنين وجود جامهای بلورين و دکمههای ظريف شيشهای دوره هخامنشی که با روشهای دميدنی و قالبی در این دوران ساخته وبِ گونهای هنرمندانه تراش داده شدهاند، همگی حاکی از اعتبار و رونق شيشهگری قبل از ظهور اسلام در ايران است.
همان طور که در مطلب تاریخچه شیشهگری اشاره کردیم از شیشهگری دوره اسلامی اطلاع چندانی وجود ندارد اما آثار پراکندهای که از مناطق شوش، ری، ساوه و نيشابور به دست آمده نشان میدهد که در اين دوره ظروف گوناگون شیشهای مانند بطری، عطردان، قوری، گلدان و فنجان ساخته شده است. سدههای پنجم و ششم هجری اوج صنعت شیشهگری در دوره اسلامی ايران است و هنرمندان توانستند با مددگیری از شیوههای جدید و با استفاده از طرحها و قالبهای گوناگون ابداعاتی در ظروف نقش برجسته پدید آورند و به کمک روشهای تزئینی حک و تراش به غنای کار خود بپردازند. از همین زمان به بعد شيوه نقاشی روی شيشه نيز با رنگهای متنوع با طرحهای گلهای تزيينی، اشکال جانوری و بهکارگیری اشعار و آيات قرآنی عامل مکمل در فرايند توليد متنوع آثار شیشهگری ايرانی شد.
در دوره صفويه نيز ظروف مختلف شیشهای در مناطق مختلف ايران از جمله شيراز، گرگان و اصفهان و ديگر مناطق توليد و از ارزش خاصی برخوردار شدند. در حال حاضر نيز شيشه دستساز ايران نيز در زمره يکی از اقلام صادراتی صنایعدستی است که با ديگر کشورها قابل رقابت است. معمولاً مواد اصلی شیشهگری سنگ سيليس، سنگ آهک و ديگر مواد افزودنی و کانیهای فلزی است که باعث توليد انواع شيشه با رنگهای متفاوت میشود.
صنایع دستی چوبی در هنر ايران از اهميت خاصی برخوردار است اما به دليل آسیبپذیری چوب، نمونههای اندکی در دوران تاريخی به جای مانده است. اين هنر به لحاظ اهميت و زيبايی خاص خود به روشهای مختلفی امروزه به کار میرود که میتوان به خراطی، منبتکاری، مشبککاری، گره چينی، معرقکاری، نازککاری، خاتم کاری و احجام چوبی و غيره اشاره کرد که در مطلبی تحت عنوان انواع صنایعدستی ستی چوبی و روش تولید آنها به طور کامل به معرفی آنها پرداخته شده است.
از مهمترین روشهای هنر چوب روشمنبت کاری است که در آن گاهی تنها خطوط طرحهای نقوش و گاهی زمينه را با ابزاری خاص ( ُمغار) میتراشند و به شکل نيم برجسته، برجسته و تمام برجسته ساخته و پرداخته میشود. بر اساس منابع موجود منبتکاری، قدمتی بيش از ١٥٠٠سال دارد و قدیمیترین اثر موجود به نيمه اول سده سوم هجری قمری بازمیگردد که شامل لنگه دری چوبی متعلق به مسجد جامع عتيق شيراز است که دارای زيرسازی از چوب سپيدار است و روی آن با ترکههایی از چوب گردو و نقوش پنجضلعی بسيار زيبايی زينت شده است.
نمونه ديگر سر در منبتکاری شده متعلق به سده چهارم است که با ظرافت کامل، خطوط کوفی با عمق سه سانتيمتر کندهکاری شده است. اين هنر در دوره صفويه در سده يازدهم به اوج و شکوفايی میرسد و در درهای مساجد متعددی به کار میرود. در حال حاضر هم اين هنر در بسياری از شهرهای ايران به کار میرود و آثار ارزشمندی را مشاهده میکنیم. از ديگر روشهای هنر چوب، گره چينی است که با برش زهوارها و قطعات مختلف چوبی و درگير کردن آنها مطابق طرحهای سنتی و هندسی، نقوش يکپارچه مشبکی پديد میآید. گره چينی بر اساس نوع طرح و اجرا به انواع گوناگون توخالی، مشبک و توپر تقسيم میشود.
شیوه دیگر هنر چوب، معرقکاری است که با بريدن و کنار هم چسباندن قطعات چوب و دیگر مواد فلز و صدف برای ايجاد پوشش تزيينی بر اساس طرحها و نقوش متنوع ايجاد میشود. هنر خاتمکاری نيز با آراستن سطح اشياء چوبی به صورتی شبيه به موزائيک با مثلثهای کوچک سهپهلو، يا دوپهلو با چوب، استخوان يا فلز ساخته میشود قدیمیترین نمونه خاتمسازی به دست آمده متعلق به دوره صفويه است.
به نظر میرسد روشهای رنگرزی سنتی با استفاده از مواد رنگزای طبيعی همزمان با شکلگیری فن نساجی و بافت در ايران سابقه تاريخی دارد در رنگرزی سنتی گاهی الياف تابيده نشده، گاه نخهای تابيده شده پنبهای، پشمی و ابريشمی را رنگآمیزی میکنند و گاهی پارچههای بافته شده رنگرزی میشوند. از نخهای رنگآمیزی شده برای بافت انواع قالی، گليم و پارچههای سنتی استفاده میکنند و از پارچههای رنگ شده نيز برای چاپ سنتی و يا دوخت انواع پوشاک بهره میگیرند.
روشهای چاپ سنتی نيز در صنعت نساجی در ادوار تاريخی پيشينه کهن دارند. اما آنچه امروزه به يادگار مانده روشی است که هر نقشی به وسيله قالب، قلممو، موم و رنگهای مختلف روی انواع پارچه قابل انتقال است. در چاپ سنتی که به دو روش مستقيم و غيرمستقيم انجام میشود میتوان مقدار زيادی از پارچه را در مدت کوتاهی نقش اندازی و رنگ گذاری کرد.
در چاپ مستقيم نقوش به وسيله قالب يا شابلون و رنگها به شکل مستقيم روی پارچه منتقل میشود( مانند پارچه قلمکار) و چاپ غيرمستقيم نقش اندازی در دو مرحله انجام میشود که به دو شيوه چاپ برداشت و چاپ باتیک (مقاوم) رايج است.
چاپ قلمکارنوعی چاپ و رنگ گذاری مستقيم است که طرح و نقش با قالب چوبی آغشته به رنگ روی پارچههای کتانی و پنبهای مرغوب، ابريشمی يا کرباس منتقل میشود و چاپ کلاقهای يا باتيک نوعی چاپ مقاوم در کشورهای جنوب شرق آسياست که در ايران هم متداول شده است.پارچههای قلمکاری جز یکی از قدیمیترین صنایع دستی اصفهان محسوب میشود که امروز نیز کاربرد بسیاری دارد.
اين مجموعه هنر شامل انواع رودوزیهایی مثل سوزندوزی بلوچ، پتهدوزی، گلابتون دوزی، پولکدوزی و ... است؛ که مجموعه گستردهای از آنها را در مناطق مختلف ايران به خود اختصاص داده و از تنوع چشمگيری نيز برخوردارند. در برخی از رودوزیها با نخهای رنگارنگ ابريشمی، پنبهای و يا پشمی با دوختهای مختلف، نقشهای زيبايی را بر پارچهها به وجود میآورند. نقشها و طرحها در برخی ديگر از رودوزیهای سنتی با آرایههایی مانند پولک، دکمه، منجوق، آينه، سکه و … دوخته میشوند.
صنایعدستی ايران دارای تنوع بسياری است که انواع مختلف آنها را در توليدات شهری، روستايی، عشايری و سنتی میبینیم که هر کدام به فراخور نوع کاربرد و نياز منطقه خاص حالتی بومی نيز به خود گرفته است. برخی از آنها نيز در زير مجموعه طبقهبندیهای ذکر شده به عنوان تلفيقی قرار دارند که شامل صحافی و جلدسازی، کاغذسازی، ساز سازی، ميناکاری، قلمدان سازی و غيره نيز میشود.
در ادامه به دو دسته از آثار ارزشمند صنایعدستی که در مواد اوليه و روش ساخت تلفيقی هستند اشاره میشود.
جلدسازی
ارزش کار خطاط و تذهیبکار در کتابت با عمل صحافی و جلدسازی تکميل میشود. ابداع لبهبرگردان (زبانه) پشت جلد جهت حفاظت کتاب از گرد و خاک يکی از بزرگترین خدمات صحافان مسلمان است. در جلدسازی اسلامی تزيين منحصر به جلد خارجی کتاب نيست بلکه آستر (بخش داخلی جلد) نيز اغلب تزيين و نقاشی میشود.
انواع جلد را اغلب از چرم میساختند. از انواع چرمهای به کار رفته در هنر تجلید میتوان به تیماج (چرم بز)، ميشن (چرم گوسفندی)، شبرو (چرم گوساله) و ساغری) چرم گرده کره الاغ) اشاره کرد. از انواع جلدهای چرمی، جلدهای «سوخت» و «ضربی» کاربرد بيشتری داشتهاند. در هر دو نوع جلد، چرم را ميان دو قالب فلزی منقوش تحت فشار قرار میدهند (ولی در نوع سوخت قالبها حرارت ديده و داغ شدهاند)، سپس نقش را با طلاکاری میپوشانند. گاه نقوش کوچک را از چرمهای رنگارنگ بريده و روی متنی ديگر قرار میدهند و (اغلب نقش لچک ترنج دارد) اين شيوه «معرق چرم» ناميده میشود. جلدهای روغنی یا لاکی متفاوت است. در اين شيوه پس از نقاشی رنگروغن روی مقوا، آن را با روغن کمان (نوعی ورنی) میپوشانند.
کاغذسازی
پيش از ابداع کاغذ معمولا از پاپيروس مصری و پوست دباغی شده برای نگارش اسناد و تدوين کتابها استفاده میشد. عدهای از محققين واژه کاغذ را برگرفته از واژه سانسکريت«کاذی»، دانستهاند. در سال ١٠٥قبل از ميلاد، کاغذ توسط يک مقام عالی رتبه دربار امپراتوری چين تکميل يا ابداع شد. مواد اوليه آن از الياف درخت توت، جوانه خيزران، رشتههای پارچه ابريشم يا پنبه و کتاب بود. در ايران از دوره ساسانی کاغذ وارداتی چين در دربار استفاده میشد ولی بعد از اسلام در اوايل قرن دوم هجری فن کاغذسازی در ناحيه خراسان وارد جهان اسلام میشود و با مهارت هنرمندان و صنعتگران ايرانی در تمامی گستره جهان اسلام توسعه يافت.
نخستين کارخانههای کاغذسازی دنيای اسلام در سمرقند، خراسان و سپس بغداد آغاز به کار کرد و تا قرن چهارم هجری در تمام شهرهای معتبر ايران و حدود قرن پنجم هجری در اسپانيا کاغذ توليد شد. ولی خراسان و سمرقند همچنان بهعنوان مهمترین مرکز توليد کاغذ اعتبار خود را حفظ کردند. ايرانيان در کاغذسازی خلاقیتهای بسياری داشتند بهطوری که از چای، پوست پياز، جوهر گردو، زعفران و … برای رنگآمیزی کاغذ استفاده میکردند. کاغذ ابری هم گونهای از کاغذ هنری و از ابداعات ايرانيان بود که بيشتر برای آستر جلد کتاب يا قطعات خوشنويسی از آن استفاده میکردند. گاهی برای سهولت کتابت و روانی قلم کاغذ را آهار و مهره میزدند. از کاغذهای مشهور میتوان به کاغذ خراسانی، سمرقندی، اصفهانی و ابريشمی اشاره کرد.