جنس عشق را چشیدم و کشیدم...
به بودنش
به دیدنش
معتاد شدیم...
بعد رفتنش
در نبودش
خمار شدیم...
ویران شدیم...
بی خواب شدیم...
بیمار شدیم...
تنها شدیم...
چه " آدم سوز" است
عشقی که جنسش بی وفایی ست...
#علی_رجبی
گاهی قحطی می زند به شعر هایم
قحطی کلماتی که شعر هایم را تا پای مرگ پیش می برند
واژه ها به همان اندازه که ردیف اند
به همان اندازه که هیاهو می کنند در مغزم
گاهی به همان اندازه آرام اند
ته نشین می شوند
کسی باید باشد مرا تکان دهد
کسی باید باشد یک لیوان "عشق" به من بدهد
کسی باید باشد
منِ قحطی زده را نجات دهد
چیزهایي هست؛
خیلي بدتر ازتنهایي.
اما سال ها طول مي کشد
تااین را بفهمي...
وقتي هم که آخرسر میفهمیي اش،
دیگرخیلي دیرشده.
و هیچ چیز
بدتر از
"خیلي دیر" نیست..