چالش چالش اعتراف (اعتراف نامه)

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع لاله_س
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • برچسب‌ها برچسب‌ها
    اعتراف
اعتراف میکنم ....
خوراکیام و قایم میکردم میگفتم داداشم خورده مامانم مجبورش میکرد میرفت باز برام بخره
(بلاخره باید به فکر شیمکم میبودم S2134. Gif )
اعتراف میکنم عاشق این ایموجیمS2134. Gifاصلا میبنیمش قند تو دلم اب میشه??
اعتراف میکنم که هنزفریم و خراب میکنم میندازم گردن این و اون تا هنزفری جدید بخرم475.gif
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم اون پسر پرو رو من با جفتک زدم وقتی مامانش اومد خیلی شیک گفتم من نبودم! اصلا زور من به کوچولویی به تو گنده بک میرسه؟ چرا چاخان میکنی؟ 936.gif
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اعتراف میکنم وقتی آخر رمانی که میخونم دو تا شخصیت اصلی بهم میرسن کلی ذوق مرگ میشم انگار خودم به عشقم رسیدم?

اعتراف میکنم کلی عکس عاشقانه تو گوشیم دارم که هیچکدومشون رو استفاده نمیکنم⁦

اعتراف میکنم تو حموم جواب آدمایی که باهاشون بحث کردم و اون موقع جواب ندادم رو میدم

اعتراف میکنم وقتی ۱۰، ۱۱ سالم بود و با پسرخاله‌م از مدرسه میومدم خونه همش با پول پسرخاله‌م و دوستش مفت‌خوری میکردم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اعتراف میکنم از کباب کوبیده و کله پاچه متنفرم
اعتراف میکنم هر جا اسم بادمجان میشونم دیگ دلم نمبخواد مامو اونجا بذارم:/
اعتراف میکنم بچه بودم خواهر دوقلوم که مشقاش رو مینوشت من سریع دقتر رو برمیداشتم و با کلک و دعوا میگفتم این دفتر منع(همه چی‌مون شبیه هم بود)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اعتراف میکنم اونی که اب ریخت رو خانم برزگر (معاون مدرسه) من بودم?

اعتراف میکنم تمام تغلبات سه ردیف اخر کلاس زیر سر من بود من کتاب باز میکرد م به بچه ها میرسوندم?

اعتراف میکنم تمام دست به یکی هایی که با بچه هاکلاس میکردیم که به خانم بگیم امتحان نگیره ونگیرفت چون میگفتیم یه درس دیگه امتحان داشتیم هم زیر سر من بود ?

اخیشششش سبک شدم?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اعتراف میکنم وقتی یه رمانی رو میخونم تا چند وقت خودم رو شخصیت اصلیش میدونم و همیشه زیر ل*ب داستان رو مرور میکنم:/
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اعتراف می کنم...:grinning-smiley-048:

وقتی مهد کودک بودم یکی از بچه‌ها یه پوتین داشت من خیلی دوسش داشتم اعتراف می کنم که اون پوتین کوفتی رو دزدیدم??

اعتراف می‌کنم وقتی داشتم تقلب می‌کردم و معلم فهمید برگم و دادم به ب*غل دستیمو با گریه گفتم که این برگه منو گرفت تقلب کنه??

اعتراف می‌کنم همیشه وقتی با مامانم بحثم می‌شه می‌رم ظرف‌های تمییز و الکی کثیف می کنم می ندازم تو ظرف شویی که هی هی ظرف بشوره( مامان منو ببخش غلط کردم?)

اعتراف می‌کنم هودی‌های داداشمو می‌دزدم.


اعتراف می‌کنم همیشه قبل از اینکه بابام از سر کار بیاد صدای تلوزیون رو تا ته زیاد می کنم و بعد خاموشش می کنم و بابام که تلوزیون رو روشن می‌کنه صداش انقدر زیاده که خودش و مامانم با هم دیگه سکته رو می زنن و هیچوقتم نفهمیدن کاره منه??.


.... یه عالمه گند کاری دیکه هم کردم ولی دیکه بسه دارم خودم از خودم خجالت می‌کشم?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اعتراف میکنم که اکثر کارامو میندازم گردن داداشم??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام
اعتراف میکنم هنوز با19سال سن لباس عروسکی و قاب گوشی پشمالو بیشتر از ساده دوست دارم:polutxoso::cheer:
اعتراف میکنم از خیلی چیزا سردر نمیارم اما جوری راجبشون بحث میکنم انگار خیلی تبحر و مهارت دارم:clap2:
اعتراف میکنم نود و نه درصد حرف و نصیحتارو از این گوش میشنوم و از اون گوش بیرون میکنم:biggrin::biggrin:
اعتراف میکنم من غمگین ترین دختر شاد جهانم که همه فکر میکنن باجنبه م و ازشوخیاشون ناراحت نمیشم فی الواقع میشکنم و به روشون نمیارم:wink::cry:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام
اعتراف میکنم هنوز با19سال سن لباس عروسکی و قاب گوشی پشمالو بیشتر از ساده دوست دارم:polutxoso::cheer:
اعتراف میکنم از خیلی چیزا سردر نمیارم اما جوری راجبشون بحث میکنم انگار خیلی تبحر و مهارت دارم:clap2:
اعتراف میکنم نود و نه درصد حرف و نصیحتارو از این گوش میشنوم و از اون گوش بیرون میکنم:biggrin::biggrin:
اعتراف میکنم من غمگین ترین دختر شاد جهانم که همه فکر میکنن باجنبه م و ازشوخیاشون ناراحت نمیشم فی الواقع میشکنم و به روشون نمیارم:wink::cry:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

لاله_س

کاربر جدید
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
12
پسندها
پسندها
18
امتیازها
امتیازها
3
سکه
0
اعتراف میکنم چندسال قبل دوست داشتم پسرباشم و توخیالم پسربودم و حتی دوست دختر مجازی هم داشتم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین