دلنوشته ♥دلـــنوشــــتـه هـای ِعـلــی قـــاضـی نظــــام ♥

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
♥دلـــنوشـــ ـتـه هـاي ِعـلــی قـــاضـی نظــــام ♥


بدترين حالتِ انتظار،
همان است كه
منتظر ميمانيم كسى بيايد و حالمان را خوب كند
ما،
خودمان را باور نداريم...
بايد دستِ خودمان را بگيريم،
ببريم تمامِ مكانهايى كه پاتوقِ دونفره هاست!
بايد خودمان را به رُخشان بكشيم،
تا ببينند ميشود گاهى هم تنها بود و از تنهايى لذت برد!

.

.

.

:icon12::icon12:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بانوى نداشته ام؛
نفسم باش
بُگذار تاب بياورم اين سرما را

#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
مرور ميكنم هر شب قبل از خواب،
تمامِ پيغام هايمان را...
باور كن هيچ نشانى
از اينكه قرار بود بروى، نميبينم
صبح بخيرت بود
قربان صدقه رفتنهايت بود
خستگى در كردنهايم
و سلفى هايى كه دلتنگيمان را نشان ميداد...
شب بخير اما،
نبود...
حق بده آشفتگى ام را...
انتهاى داستانِ ما،
مثلِ فيلمهاى فرهادى بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خیالت را هرشب
تمام قد میکشم روی خودم
وپوزخند میزنم به اخباری که
سرما را هشدار میدهند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما را از بچگى ترساندند
به ما اجازه ندادند خودمان را باور كنيم
تا چشم باز كرديم و
آمديم خودى نشان دهيم،
مقايسه مان كردند...
ما دائماً روى ترازويى بوديم كه
كفه ى بچه هاى فاميل،هميشه سنگين تر بود!
نسلى بوديم كه منتظر ميماندند زمين بخوريم
تا شيپور دست بگيرند و توى گوشمان بخوانند؛
"ما بهت گفته بوديم"
نسل ما،
از "مقايسه شدن" تنفر دارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پشتِ تمامِ تغییرِ رفتارهای یکهوییِ آدمها،
یک نفرِ سومی هست...
شک نکنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
درد ِمشترکــ

هیچوقت دلیل خوبـی

برای شــروع نیســت ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تمامِ اتفاقاتِ روى كره ى زمين،
دليل ميخواهد جانم...
از صبح كه چشمانت را باز ميكنى
تا شب كه روى هم ميگذاريِشان
بايد دليل داشته باشى...
باور كن بايد يك نفر باشد،
كه زندگى ات را به جريان بياندازد...
يك نفر كه حدفاصلِ مبدا و مقصدهايت ،
دلَش برايت هزار راه برود!
آنها كه يار ندارند
زندگى نميكنند،
روزمرگى ميكنند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشكل اينجاست كه ما نه براى خودمان بلكه براى آدمهاى اطرافمان زندگى ميكنيم!؛
لباسى ميپوشيم كه مردم خوششان بياد...
عطرى ميزنيم كه مردم لذت ببرند...
رشته اى درس ميخوانيم كه كلاس داشته باشد...
با كسى ازدواج ميكنيم كه دهانِ مردم را ببنديم...
بچه دار ميشويم كه برايمان حرف در نياورند...
و اين داستان تا آخرِ عمر ادامه دارد!
ما اگر كارى براى دلِ مان ميكرديم وضعِ مان اين نبود،همين.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
لطفاً ناگهانى رُخ بده!
غافلگيرم كن!
لحظه اى اتفاق بيفت كه اصلاً فكرش را هم نكنم!
آنجا كه حتى صورتت را هم از ياد برده باشم!
اصلاً
تو هر موقع هم كه بيايى،
هرگذشته اى هم كه داشته باشى،
با ارزشى...
درست مثلِ پيدا كردنِ پولِ مچاله شده،
بعد از سالها در جيبِ لباسم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 2)
عقب
بالا پایین