- نویسنده موضوع
- #41
سیزدهم فروردین
روز سیزدهم فروردین، پیشینهای باستانی در فرهنگ ایرانی دارد و اختصاص نام طبیعت به این روز، با این فرهنگ بی ارتباط نیست. ایرانیان قدیم در آغاز هر سال خورشیدی، پس از دوازده روز جشن گرفتن، روز سیزدهم نوروز را به باغ و بستان میرفتند و در دل طبیعت با یکدیگر دیدار میکردند.
البته در فرهنگ هر ملت، آداب و رسومی دیده میشود که یادگار نسلهای گذشته است. برخی از این سنتها نه تنها هیچ پایه و اساسی ندارد، که نتیجه دیدگاههای خرافی و ناآگاهانه است. در مقابل، رسمهای پسندیده فراوانی نیز به چشم میخورد که هم سو با اهداف متعالی زندگی بشری است. برای نمونه، برخی از رسمهای زیبایی که در فرهنگ اساطیر ایران برای این روز نقل شده، بدین قرار است:
الف) شادی و سرور در این روز به معنای فروریختن خاطرات و اندیشههای تیره و پلید است.
ب) دیدار با آشنایان در دل طبیعت، نماد آشتی و زدودن کدورت هاست.
ج) رسم برگزاری مسابقه ها، به ویژه اسب دوانی، یادآور تلاش و تکاپو در راه دست یابی به اهداف است.
پس چه نیکوست با برگزیدن سنت هایی که با اعتقادات مذهبی مان هم سوست، به گونهای خردمندانه از نعمتهای الهی استفاده کنیم.
خداباوری در طبیعت.
مهمترین آموزههای طبیعت، درسهای خداشناسی و خداباوری است. برگ درختان سبز در نظر هوشیار.
هر ورقش، دفتری است معرفت کردگار.
نشانههای موجود در طبیعت، آشکارا هر صاحب خردی را به سوی پروردگار رهنمون میسازد. قرآن کریم نیز در موارد گوناگون، همین آثار طبیعی را برای بی غرضان، درس کامل توحید میداند: «در آفرینش آسمانها و زمین، آمد و شد شب و روز ... و در آبی که خدا از آسمان فرو فرستاد و زمین را پس از مردنش بدان زنده کرد و از هر جنبندهای در روی زمین بپراکند و نیز وزش بادها و ابرهای مهار شده در میان آسمان و زمین، در این همه، بر مردمی که خرد میورزند، نشانه هایی دیده میشود.» (۴)
متن طبیعت آن قدر پرمحتواست که حتی بسیاری از دلیلهای عقلی اثبات وجود خدا، در جهان طبیعت ریشه دارد. در حقیقت، اصل عظمت هستی و معجزه خداوند، آفرینش طبیعت است. البته ما در این جهان صنعتی، آن قدر به پدیدههای طبیعی عادت کرده ایم که فقط کشفهای صنعتی خود را شگفت میپنداریم. از این رو، به این دلیل که طبیعت، همواره بدون هیچ چشم داشتی در خدمتمان بوده است، هیچ گاه بزرگی و شگفتی آن را درک نکرده ایم.
روز سیزدهم فروردین، پیشینهای باستانی در فرهنگ ایرانی دارد و اختصاص نام طبیعت به این روز، با این فرهنگ بی ارتباط نیست. ایرانیان قدیم در آغاز هر سال خورشیدی، پس از دوازده روز جشن گرفتن، روز سیزدهم نوروز را به باغ و بستان میرفتند و در دل طبیعت با یکدیگر دیدار میکردند.
البته در فرهنگ هر ملت، آداب و رسومی دیده میشود که یادگار نسلهای گذشته است. برخی از این سنتها نه تنها هیچ پایه و اساسی ندارد، که نتیجه دیدگاههای خرافی و ناآگاهانه است. در مقابل، رسمهای پسندیده فراوانی نیز به چشم میخورد که هم سو با اهداف متعالی زندگی بشری است. برای نمونه، برخی از رسمهای زیبایی که در فرهنگ اساطیر ایران برای این روز نقل شده، بدین قرار است:
الف) شادی و سرور در این روز به معنای فروریختن خاطرات و اندیشههای تیره و پلید است.
ب) دیدار با آشنایان در دل طبیعت، نماد آشتی و زدودن کدورت هاست.
ج) رسم برگزاری مسابقه ها، به ویژه اسب دوانی، یادآور تلاش و تکاپو در راه دست یابی به اهداف است.
پس چه نیکوست با برگزیدن سنت هایی که با اعتقادات مذهبی مان هم سوست، به گونهای خردمندانه از نعمتهای الهی استفاده کنیم.
خداباوری در طبیعت.
مهمترین آموزههای طبیعت، درسهای خداشناسی و خداباوری است. برگ درختان سبز در نظر هوشیار.
هر ورقش، دفتری است معرفت کردگار.
نشانههای موجود در طبیعت، آشکارا هر صاحب خردی را به سوی پروردگار رهنمون میسازد. قرآن کریم نیز در موارد گوناگون، همین آثار طبیعی را برای بی غرضان، درس کامل توحید میداند: «در آفرینش آسمانها و زمین، آمد و شد شب و روز ... و در آبی که خدا از آسمان فرو فرستاد و زمین را پس از مردنش بدان زنده کرد و از هر جنبندهای در روی زمین بپراکند و نیز وزش بادها و ابرهای مهار شده در میان آسمان و زمین، در این همه، بر مردمی که خرد میورزند، نشانه هایی دیده میشود.» (۴)
متن طبیعت آن قدر پرمحتواست که حتی بسیاری از دلیلهای عقلی اثبات وجود خدا، در جهان طبیعت ریشه دارد. در حقیقت، اصل عظمت هستی و معجزه خداوند، آفرینش طبیعت است. البته ما در این جهان صنعتی، آن قدر به پدیدههای طبیعی عادت کرده ایم که فقط کشفهای صنعتی خود را شگفت میپنداریم. از این رو، به این دلیل که طبیعت، همواره بدون هیچ چشم داشتی در خدمتمان بوده است، هیچ گاه بزرگی و شگفتی آن را درک نکرده ایم.
آخرین ویرایش توسط مدیر: