شعر [ماه‌تاب شعر]

چه کرده‌اند!

چه کرده‌اند با این سرزمین!

تاوان شادکامی کیست این غراب؟

کز بال‌هایش گستره‌ی دود جابه‌جا می‌شود

و مردمک‌هایش می‌گردد

می‌گردد

می‌گردد

در خانه‌ی عذاب...



#محمد_مختاری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای بحال دگران
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زندگی چون قفس است
قفسی تنگ پر از تنهایی
و چه خوب است دم غفلت آن زندان‌بان
و سپس بال و پر عشق گشودن
بعد از آن هم پرواز​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی من تنهایم
همه غصه‌ها
همچو کابوسی وهم انگیز
می‌گیرند مرا در بر خویش
وقتی من تنهایم
همه‌ی شادی‌ها
ناگهان رخت برمی‌بندند از بر من
موقع تنهایی
خنده هم پر می‌کشد
از ل*ب‌هایم
اشک هم، چون رودی
همه شب، جاریست از چشمانم
کاش تنهایی من هم به سرآید باز...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تمام جاده‌های جهان را
به جستجوی نگاه تو آمده‌ام پیاده
این تو و این پینه‌های پای من
حالا بگو در این تراکم تنهایی
مهمان بی چراغ نمی‌خواهی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امروز چنان مستم

کز خویش برون جستم



ای یار بکش دستم

آنجا که تو آنجایی...



#مولوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چگونه با تو بمانم؟ بهار نزدیک است

تو بوته ی گل سرخی و من زمستانم

محمدرضا طاهری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Monji
میروم تاپس بڪَیرم

قلب خود را از دلش



قلب من سازش ندارد

با شڪستنهای او...





#الهام_ابراهیمی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تا جنون فاصله ای نیست ؛

از اینجا که منم ..



? #اخوان_ثالث

?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین