دفترچه خاطرات رمان | مجموعه کابوس افعی

negar-1699777206011-32jf.png


بسم تعالی
خاطرات رمان کابوس افعی به قلم نویسنده‌ی عزیز @سادات.۸۲سادات.۸۲ عضو تأیید شده است.
💫💫
لینک رمان جهت خوندن

❌لطفاً جز نویسنده کسی اسپم نده ❌


 
آخرین ویرایش:
نویسنده حرفه ای هم که باشی، گاهی نیاز به روحیه و انرژی داری💚🥲
وقتی میرم به کاربر های جدید خوش‌آمد بگم و این پیام رو می بینم🥺
smartselect_۲۰۲۳۱۱۰۶_۰۰۴۷۰۰_chrome_a1ef.jpg

وقتی توی رفت و امدم می بینم یکی دنبال رمانم می گشته💚
screenshot_۲۰۲۳۱۰۱۲_۱۳۵۸۲۶_chrome_dwnw.jpg

وقتی خیلی یهویی سرچ کردم کابوس افعی و دیدم دارن رمان رو بهم پیشنهاد میدن🥺
smartselect_۲۰۲۳۱۱۰۷_۲۲۴۲۵۸_chrome_8p5g.jpg

نظرات آقای شیرازی که همیشه مفید و انرژی بخش هستن.🪷
smartselect_۲۰۲۳۱۱۰۱_۲۲۱۰۴۶_gmail_asrr.jpg

دوستی که پی دی اف جلد اول و دوم رو خرید و خیلی پیگیر رمان بود، حمایت این افراد هیچ وقت ادم رو خسته نمی کنه💚
smartselect_۲۰۲۳۰۷۱۶_۰۱۲۷۱۸_messages_v48o.jpg

پرهام عزیزم نمی دونم الان کجایید ولی ممنون بابت این حرف ها، انرژی من به همین هاست
smartselect_۲۰۲۳۰۱۰۲_۲۱۱۶۵۴_chrome_di7y.jpg

نقش اقای شیرازی توی کابوس افعی خیلی بیشتر از تنها یک خواننده هست. ایشون یکجور هایی مشاور من هستن و واقعا ازشون بابت نقد ها و انرژی ها ممنونم. شاید اگر اقای شیرازی نبود کابوس افعی به این سطح نمی رسید💚
smartselect_۲۰۲۳۰۴۲۷_۱۲۰۵۴۱_chrome_l2l.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بی صبرانه منتظر اون روزی هستم که مجموعه کابوس افعی کاملا چاپ شده باشه. عکسش رو اپلود کنم و بگم هایدرا برای همیشه خداحافظ 🥺💚
خداحافظی با شخصیت ها خیلی سخته خیلی بیشتر از اونچه انتظار میره اما گاهی لازمه، اونقدری هایدرا و کابوس افعی بهم فشار اورده که دچار اختلال روانی شدم‌. باورش سخته اما حقیقته شاید وقتی برن، اروم تر بشم. هرچند شخصیت هورسان داره قوی تر شکل میگیره. من اسیر این ها شدم🤭
08_e70q.jpg


این اژدهای قشنگی که می بینید، هایدراست.


07_a15u.jpg

این بانوی زیبایی هم که می‌بینید منم💚
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاید دارم به افعی خیانت می کنم اما جلد سوم انگار قراره خیلی سریع تر تموم بشه. چون جادوی کهن داره نیاد. دنیایی به شدت زیبا، شاهکار و سرشار از جادو با داستانی بی نهایت باحال که منم به وجد اومدم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
۲۰۲۳۱۱۱۷_۲۳۰۷۲۴_eovq.jpg

هرچیزی بهایی داره
تایپ سریع هم بهاش اینه
و دوباره درد های تموم نشدنی دستم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
negar_1700334359360_wd3b.png

مگه میشه براش نمیرم؟
شروع کابوس افعی با این عکس بود. دیدمش و گفتم اخرش به جایی می رسونم که این بشه جلد رمان و بالاخره بعد از سه سال، رسیدم بهش ارهه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلم به آدارایل می خواد. یعنی اگر کابوس افعی و جهانش واقعی بود تنهایی راه می افتادم و کل جهان رو می گشتم. واقعا کیف می کردم از اون همه چیز جدید و باحال🥺 البته باید راه برگشتی به این دنیا داشته باشه وگرنه خطرناک میشه
مثلا فکر کن خوابیدی یهو یه اژدهای عصبانی روی سقف خونت سقوط می کنه 🫤
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آدارایل با دیدن ابرها، سریع شانه‌های هایدرا را گرفت. به چشم‌هایش زل زد و با اطمینان و نگرانی گفت:
- هایدرا گوش کن! هیس آروم باش! ببین من خوبم، مردم هم خوبن به حتم پناه گرفته بودن. هایدرا آروم باش اگر نتونی خودت رو کنترل کنی دوباره بارون می‌باره!
سپس او را در آغو*ش کشید و کنار گوشش زمزمه کرد:
- آسمون رو ببین هایدرا... داره با حال دل تو واکنش نشون میده. نذار قلب و روحت رو ابری ببینم عزیزم...

حسودی؟؟؟ اصلا این چه حرفیه دارم آتیشش میگیرمممممم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سادات.۸۲سادات.۸۲ عضو تأیید شده است.

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,508
پسندها
پسندها
4,241
امتیازها
امتیازها
328
سکه
439
دلم یکی مثل ادارایل می خواد. یکی که اگر انفجار یه دنیا تقصیر منه، بگه عزیزم نگران نباش هیچی تقصیر تو نبود :)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کابوس افعی هم با تمام خوبی ها و بدی هاش تموم شد.
مشکل اینکه دچار سردرگمی شدم. رمان بعدی انتظارات بیشتری ازم میره. همه منتظر رمان بعدیمن و این به شدت فشار زیادی روم گذاشته. منم گاهی تحمل این همه فشار رو ندارم.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین