در حال تایپ وقتی چشم‌ها سخن می‌گویند | مسعود رضائی

مسعود رضائی

کاربر جدید
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
8
پسندها
پسندها
88
امتیازها
امتیازها
13
سکه
27
عنوان:وقتی چشم‌ها سخن می‌گویند
قالب: اجتماعی
رده‌ی سنی: بزرگسال

خلاصه
نگاه به شعله‌ها
مردی در پارک با گربه‌ای آشنا می‌شود و رابطه‌ای عمیق بینشان شکل می‌گیرد. او از گربه مراقبت می‌کند و تمام تلاشش را برای خوشبختی او انجام می‌دهد. داستان، رابطه‌ی عاطفی بین انسان و حیوان و اهمیتی که حیوانات خانگی در زندگی ما دارند را نشان می‌دهد.
شب عشق
"شب شام غریبان، زیر نور شمع‌ها و نوای نوحه، عشق و گرمای نگاه‌ها را در خیابان‌های سرد شهر جستجو کردیم؛ حالا سال‌ها گذشته، اما گرمای آن شب و بوی پارافین، هنوز در ذهنم زنده است."
فریادهای سکوت
"دوست قدیمی‌ام، حامد، با اعصاب خردشده به تهران آمد. بعد از جیغ‌کشیدن در تونل و ناهار خوردن، رفت؛ اما من تنها به تونل برگشتم، جیغ زدم و گریه کردم، بدون اینکه کسی بفهمد اشک می‌ریزم یا باد است."
 
آخرین ویرایش:
نویسنده‌ی عزیز؛
ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار آثار خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ اثر، قوانین تایپ قصه را مطالعه فرمایید:

[قوانین جامع تایپ قصه]

برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ اثر، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش و پاسخ ]

برای سفارش جلد رقصه، بعد از تایپ 5 قصه در این تاپیک درخواست دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد]

بعد از تایپ 5 قصه ابتدایی از اثر، با توجه به شرایط نوشته شده در تاپیک، درخواست تگ دهید:
[درخواست تگ قصه]

برای سنجیدن سطح کیفیت و بهتر شدن اثر، در تالار نقد، درخواست نقد مورد نظرتان را دهید:
[تالار نقد]

پس از پایان یافتن اثر، در این تاپیک با توجه به شرایط نوشته شده، پایان اثرتان را اعلام کنید:
[اعلام پایان تایپ قصه]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تاپیک زیر شوید:
[درخواست انتقال به متروکه و بازگردانی]

برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، به تالارآموزشی سر بزنید:
[تالارآموزشی]


با آرزوی موفقیت شما

کادر مدیریت تالار رمان انجمن کافه نویسندگان
 
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین