شب نویس | انجمن کافه نویسندگان

عكاس هم نشدم حداقل ميتوانستم
عاشقانه‌های تو با ديگری را ثبت كنم
سهم ما كه هيچ عكس دو نفره‌ای نشد...
 
آخرین ویرایش:
سیاوش قمیشی این روزها رو دیده بود که گفت:

با هر که سخن گفتم
در خود گِره ایی گم بود
 
آخرین ویرایش:
بی تو ، دنیایم دوزخ هست !
همین قدر درد اور و بلاتکلیف ...
 
آخرین ویرایش:
بـهای سنگینـی دادم تا فهمیـدم :
کسـی را که قصـد مانـدن نـدارد بایـد راهـی کرد..?
 
آخرین ویرایش:
یک آسمان پرنده در سینه ام ، بیقرار رهایی !!
 
آخرین ویرایش:
خدایا اگه خوشحالم نمیکنی، لااقل ناراحتمم نکن
 
آخرین ویرایش:
بعد از نبودنت، دود را تا مغز استخوان میرسانم!
 
آخرین ویرایش:
دیروز وقتی کسی در حضور من اسم تو را بلند گفت ؛
طوری شدم که انگار گل رزی از پنجرهء باز به اتاق افتاده باشد .
 
آخرین ویرایش:
هـرگـز آمـد در
دلت کایا کـجـا رفـت آن غریب ...
 
آخرین ویرایش:
نمی دانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش می گریم
#فاضل_نظری
 
آخرین ویرایش:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین