مجموعه دلنوشته های رویای کال | هورزاد اسکندری

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع ~Horzad
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
می‌دانی!
آن‌قدر سنگدل شده‌ام که مهم نیست دل چند نفر را در خون بغلتانم؛ ولی با این همه، امیدوارم دختری که بخاطر رفتار تو دلش را شکستم، مرا ببخشد.
از این که تظاهر کردم دوستش دارم، از خودم بیزارم.
می‌دانی امیلی؟
من تلاش کردم تا شاید بتوانم در کنار نلی، دنیای زیباتری را تجربه کنم و یک بار دیگر ،بتوانم دوست داشته باشم اما نشد.
متاسفم که او را هم مثل خودم به این موضوع بدبین کرده‌ام؛ اما امیدوارم روزی کسی پیدا شود که بخاطر حضورش، فراموش کند که من او را چطور درهم شکسته‌ام!
او درست همان‌گونه مرا دوست داشت، که دلم می‌خواست تو برایم این گونه باشی اما... .
من دیگر به سمت او برنمی‌گردم تا بیش از این آزار نبیند، و بتواند فراموش کند.
آه عشق دیرینه‌ی من!
لطفاً تو هم هرگز برنگرد، و اجازه بده با اندوه خود تنها باشم.
«دنیل اسکات»
دوشنبه 27 اکتبر 2000​
 
94de15_25IMG-9142.png
 
عقب
بالا پایین