چالش [ تمرین نویسندگی ]3️⃣

تنها چیزی ازش یادم این بود که گفت برمی‌گردم!
اما روز‌های زیادی تنهایی سپری کردم.
همون کافه همیشگی، پارکی که قدم می‌زدیم.
انتظار و انتظار و در آخر پاره کردن نیمی از دفتر خاطراتم.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
عقب
بالا پایین