ballerina کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 61 پسندها پسندها 548 امتیازها امتیازها 83 سکه 828 8/10/25 #11 تنها چیزی ازش یادم این بود که گفت برمیگردم! اما روزهای زیادی تنهایی سپری کردم. همون کافه همیشگی، پارکی که قدم میزدیم. انتظار و انتظار و در آخر پاره کردن نیمی از دفتر خاطراتم.
تنها چیزی ازش یادم این بود که گفت برمیگردم! اما روزهای زیادی تنهایی سپری کردم. همون کافه همیشگی، پارکی که قدم میزدیم. انتظار و انتظار و در آخر پاره کردن نیمی از دفتر خاطراتم.
س سایهـ سٰـارسایهـ سٰـار عضو تأیید شده است. مدیر ارشد بخش عمومی + مدیر تالار ادبیات تخصصی پرسنل مدیریت مدیر ارشد مدیر رسـمی تالار ناظر ارشد آثار نویسنده رسمی ادبیات پرسنل کافهنـادری حمایت همراه همیشگی کافه پشتکار خوب حرفه ای فعال مدیر ارشد وفاداری نویسنده رسمی مدیر رسمی نوشتهها نوشتهها 4,668 پسندها پسندها 22,192 امتیازها امتیازها 813 سکه 1,663 پنجشنبه ساعت 00:26 #12 احساسات من دیگر نبض نزدند...