مشاعره مشاعره با حروف تعیینی
- نویسنده موضوع مرهم
- تاریخ شروع
هو المحبوب
فدا ڪردم دل و جان را ، به پاے جانِ جانانم ،
ندانستم ڪه جنس مفت ،ندانند قدر چندانش
حرف ی
ندانستم ڪه جنس مفت ،ندانند قدر چندانش
حرف ی
پا به پا کردم و جان کندم و گفتم آخر
"دوستَت دارم" و گفتی:نظر لطف شماست!
حرف ظ
"دوستَت دارم" و گفتی:نظر لطف شماست!
حرف ظ
شمع جمعی و همه سوخته وصل تواند
گنج حسنی و جهانی همه ویران از تو
باری، ای کافر بی رحم، چه در دل داری؟
که نیاسود دل هیچ مسلمان از تو
م لطفا
گنج حسنی و جهانی همه ویران از تو
باری، ای کافر بی رحم، چه در دل داری؟
که نیاسود دل هیچ مسلمان از تو
م لطفا
من گم شدهام، مرا مجویید.
با گمشدگان سخن مگویید.
گ لطفاً.
با گمشدگان سخن مگویید.
گ لطفاً.
گر نثارِ قدمِ یارِ گرامی نکنم
گوهرِ جان به چه کار دگرم بازآید؟
س لطفا
گوهرِ جان به چه کار دگرم بازآید؟
س لطفا
سر میزنیم بر در سودای وصل و هیچ
از سر خیال وصل نخواهد شدن بدر...
حرف ی
از سر خیال وصل نخواهد شدن بدر...
حرف ی
کی این تاپیک رو خونده
(کل خوانندگان: 22)