مشاوره مشاوره‌ی سیر داستان و توصیف

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع مینِرا
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

نویسنده عزیز لطفاً سعی کنید در تمام مراحل جواب مشاور مربوطه داده تا تیم مشاوره در اطلاع باشند تا چه زمانی روند مشاوره ادامه بدن
مچکرم
@FARYS
 
این بخش‌هایی که مشخص کردم توصیفاتت هستن. که همین طور که مشاهده می‌کنی خیلی زیادن و صادقانه بخوام بگم نیازی به همه‌شون نیست. می‌دونم می‌خوای واقع گرایی و باور پذیری داستانت رو با استفاده از توصیف بهتر کنی و این تلاشت قابل تقدیره، ولی توصیفات زیاد و قطاری راهش نیست عزبزم.
شرمنده بابت تاخیر
اگر اجازه بدید پارت رو ویرایش کنم و دوباره بفرستم
در رابطه با سیر رمان، از اونجایی که توی چند تا پارت اول اتفاق مهمی نمی‌افته اینکه سریع پیش بره خواننده رو هم خسته نمی‌کنه
 
شرمنده بابت تاخیر
اگر اجازه بدید پارت رو ویرایش کنم و دوباره بفرستم
در رابطه با سیر رمان، از اونجایی که توی چند تا پارت اول اتفاق مهمی نمی‌افته اینکه سریع پیش بره خواننده رو هم خسته نمی‌کنه
میشه یه خلاصه‌ی کلی از رمانت رو برام بفرستی؟ توی یه پیام خصوصی بفرست که عمومی نباشه و اسپویل نشه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: FARYS
خب عزیزم در قدم اول، شما باید تلاش کنی پارت اولت رو به ۶۰ خط فشرده کنی. یعنی یک سری از توصیفات بی‌دلیل رو کنار بذاری، چیزی که واقعاً لازم نیست رو نگی.
 
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها]: FARYS
خب عزیزم در قدم اول، شما باید تلاش کنی پارت اولت رو به ۶۰ خط فشرده کنی. یعنی یک سری از توصیفات بی‌دلیل رو کنار بذاری، چیزی که واقعاً لازم نیست رو نگی.
متن رو بعد از بازنویسی بفرستم یا نیازی نیست؟
 
بعد تا پارت ده می‌تونی یه ماجرای کوتاه از خودت در بیاری تا داستان رو کش بدی. مثلاً مهمون برای ثمین و خانواده‌ش بیاد و در خلال این مهمونی ثمین با یکی از بچه‌های فامیل دعواش بشه و حتی بعدش می‌تونی از این طریق اون بحثی که می‌خواستی رو هم پیش بیاری.
این یه مثال بود. ببین به چه ماجرای کوتاه دیگه‌ای می‌تونی فکر کنی
 
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها]: FARYS
  • rose
واکنش‌ها[ی پسندها]: FARYS
بعد تا پارت ده می‌تونی یه ماجرای کوتاه از خودت در بیاری تا داستان رو کش بدی. مثلاً مهمون برای ثمین و خانواده‌ش بیاد و در خلال این مهمونی ثمین با یکی از بچه‌های فامیل دعواش بشه و حتی بعدش می‌تونی از این طریق اون بحثی که می‌خواستی رو هم پیش بیاری.
این یه مثال بود. ببین به چه ماجرای کوتاه دیگه‌ای می‌تونی فکر کنی
تا ورودشون به شهر جدید داستان رو نوشتم
فقط نیاز به بازنویسی داره
 
عقب
بالا پایین