◆ به نام آنکه یادش، روشناییبخش راه پیشرفت ماست ◆
باسلام و احترام خدمت نویسندهی عزیز انجمن.
سپاسگزاریم که اجازه دادید اثر ارزشمندتان را با نگاه منتقدانه بررسی کنیم.
یادتان باشد نقد نه به معنی کوچکشمردن اثر شماست و نه تخریب؛ بلکه پلی است به سوی بهتر شدن و پیشرفت اثر شما.
اگر در طول فرایند نقد احساس کردید نکتهای مبهم است یا ارتباط کامل برقرار نشده، لطفاً دغدغههای خود را با مدیر تالار نقد یا مدیر ارشد تالار در میان بگذارید.
چنانچه نظر متفاوتی دارید و مایلید دفاعیات خود را مطرح کنید، خوشحال میشویم دیدگاهتان را در همین تاپیک با منتقد به اشتراک بگذارید.
نقدها را فرصتهایی برای یادگیری و رشد ببینید، نه موانعی بر سر راه موفقیت.
برای شما آرزوی روزافزون موفقیت داریم.
مدیریت تالار نقد
نویسنده عزیز این نقد صرفا جهت بهبود قلم شما انجام شده است. عنوان:
عنوان دلنوشته اولین موردی است که خواننده با آن مواجه میشود؛ به همین سبب باید دارای قدرت جذب و تطابق کامل با محتوا باشد.
عنوان انتخابی نویسنده «سایههای ناتمام» است که در نگاه اول چیزی که به ذهن خواننده خطور پیدا میکند، دلنوشتهای تراژدی محور میباشد؛ از این عنوان میتوانیم چنین برداشت کنیم که نویسنده موضوعی را در نظر گرفته، چه موضوع اجتمایی چه شخصی که برای نویسنده وحشت و اضطراب زیادی به همراه دارد و این موضوع در قسمت تاریک زندگی شخص جا پیدا کرده و به همین دلیل از کلمه «سایه» استفاده کرده
کلمه ناتمام را از این جهت که همیشه همراه نویسنده حالا چه در ذهن بوده، برگزیده شده.
از لحاظ تطابق با موضوع این عنوان به خوبی انتخاب شده ولیکن بار تکراری دارد یعنی نویسنده میتوانست عنوان جذابتری برای مجموعه دلنوشته انتخاب کند
همچنین عنوان از اندازه استانداردی برخوردار است.
ژانر:
ژانرهای انتخابی نویسنده به ترتیب تراژدی و عاشقانه هستند که بایستی در دلنوشته فضایی سراسر غم همراه با چاشنی عشق مشاهده کنیم.
باتوجه به موضوع و محتوای دلنوشته ما تماما شاهد فضایی غمگین بودیم که مطابق با ژانر تراژدی است اما در رابطه با ژانر عاشقانه بصورت پراکنده دیده میشد
وقتی شما دو ژانر مهم را در فیلد ژانر قرار میدید و تمایل دارید در این راستا نگارش کنید
خواننده باید در قسمت فضای تراژدی همراه با عاشقانه ببیند نه اینکه در یک قسمت صرفا یک تراژدی که هیچ ربطی به موضوعی عاشقانه ندارد و در قسمت دیگری تراژدی همراه با عاشقانه و حتی این زنجیر ارتباطی بین پارتها از نظر ژانری درست برقرار نشده بود.
مقدمه:
مقدمه سراغاز و شروعی جامع از احساسات بیان شده در دلنوشته میباشد، همانطور که گفتم مقدمه بایستی جامع باشد و با تمامی محتوا و پارتها تناسب کامل را داشته و دربرگیرنده موضوعات آنها باشد.
در این شبستانِ بیانتها،
خاموشی، ترانهیِ ابدیست،
و مرگ،
تنها مسافرِ بیبازگشت.
مقدمه نوشته شده توسط نویسنده به شرح بالا هست.
در این متن نویسنده در ابتدا گفته که در این شب تنها، خاموشی و سکوت هست که به چشم میخوره و از تنهایی خودش صحبت میکند
در ادامه ما داریم که نویسنده مرگ را به مسافر بی بازگشت تشبیه کرده است، حالا اینکه چه ربطی بین شب و تنهایی نویسنده و مرگ وجود داره گنگ هست
یعنی نویسنده قسمت بدنه مقدمه را خالی گذاشته!
مقدمه از اهمیت زیادی برخوردار هست و به عنوان نویسنده بایستی شما یک متن جامع که در برگیرنده تمامی احساسات به کار رفته و موضوع جامع ان است، نگارش کنید
که متاسفانه هیچ کدوم از این دو شرط را رعایت نکردید؛
مورد اول جامع بودن مقدمه که بالا اشاره کردم شما فقط در متنی که به عنوان مقدمه قرار دادید یک جمله کوتاه به عنوان مقدمه و یک جمله دیگر به عنوان نتیجه قرار دادید و هیچ توضیحی برای قسمت بدنه در رابطه با احساسات و ارتباط این دو نگفتید.
مورد بعدی شما دو ژانر تراژدی و عاشقانه انتخاب کردید ولی ما در مقدمه شما هیچ اثری از ژانر عاشقانه نمیبینیم و هیچ توضیحی در رابطه با احساسات عاشقانه یا ارتباط با تراژدی بودن محتوا گفته نشده
همچنین مقدمه از اندازه کوتاهی برخودارد هست و بایستی از لحاظ تعداد خطوط بیشتر باشد.
ساختمان جملات و انسجام:
نویسنده گاها میتواند برای زیبایی بیشتر جملات از شیوه بلاغی یک جمله و جابه جایی ارکان جمله استفاده کند
که موردی که خیلی به چشم میخورد حذف فعل بود که برای زیبایی بیشتر از حذف فعل به قرینه لفظی و معنوی استفاده کردید.
همچنین بین پارت های دلنوشته باید تناسب و انسجام کامل از لحاظ موضوع و محتوا و زمان برقرار باشد، زمان افعال باید یکدست و با ضمایر تناسب داشته باشند.
انسجام محتوا و تناسب دیده نشد چرا که بالا گفتم نویسنده ارتباطی بین دو ژانر تراژدی و عاشقانه برقرار نکرده، در یک قسمت فقط تراژدی در قسمت بعدی فقط عاشقانه یا عاشقانه تراژدی
و تناسب و ارتباطی بین این دو وجود نداشت که خواننده متوجه شود.
و همچنین تعداد خطوط خیلی کم و حتی نیازی نیست بعد هر کلمه به خط بعد برین،
موضوعی که از لحاظ محتوا به چشمم خورد که در قسمت ارایه هم مجدد توضیح میدم تکراری بودن یک سری جملات بود یعنی درست است که ان جمله در جایی ثبت شده ولی بارها به عنوان تکست یا متن تراژدی دیده شده و هیچ جذابیتی برای خواننده نخواهد داشت.
آرایههای ادبی:
آرایههای ادبی باعث زیبایی و زینت یک متن ادبی خصوصا دلنوشته میشوند و نویسنده باید در هر پارت خود حداقل بین دو تا سه آرایه ادبی استفاده کند. درواقع ارایههای ادبی تار و پود یک متن ادبی را تشکیل میدهند و باعث تمایز آن از یک متن احساسی عادی میشوند.
در دلنوشته پیش رو متاسفانه آرایهی ادبی که باعث زینت دلنوشته شود، ندیدیم
فقط نویسنده تقریبا در هر پارت از استفهام انکاری استفاده کرده و گاهی جان دادن به مرگ را بکار برده که همان ارایه تشخیص است
پیشنهاد میشه از ارایههای بیشتری استفاده کنید
موردی که بالا اشاره کردم مثلا چندتا متن:
در این شبهایِ بیخوابی،
یادِ تو،
چون خنجری زهرآگین،
در قلبم فرو میرود.
همچین دلنوشتههایی، متنهایی هستند که شاید بارها ما با اونها در فضای مجازی برخورد کردیم دقیقا با همین تم
منظور من این نیست که شما از موضوعی کپی کردید، خیر
منظور من این هست که شما هیچ خلاقیتی در رابطه موضوعی برفرض مثال، مرگ نشان ندادید
و همون نوشتههایی که از اول با انها اشنا بودید از ذهن خودتون به نگارش دراوردید و ما نمیتونیم به این به عنوان یک دلنوشته
یک متن ادبی با چارچوب های ادبی نگاه کنیم.
نگارش:
رعایت نگارش و علائم نگارشی زیبایی ظاهری دلنوشته را تضمین و نقش مهمی در انتقال مفهوم به خواننده دارد، مهمترین مواردی که نویسنده باید سعی در رعایت آن داشته باشد:
رعایت نیم فاصلهها و علائمی همچون ویرگول، نقطه ویرگول و نقطه است.
موردی دیده نشد.