همگانی چالش "اگر هنرمند بودم..."

اگر یک پنجره بودم، به سوی تو خود را می‌کشیدم تا که رویت را بگیرم و آفتابی که از پسِ دلشوره‌هایم می‌تابد را نشانت دهم؛ بلکه بیش از پیش به صبح بعد از تاریکی باور پیدا کنی!
 
گر یک کوچه‌ی خلوت بودم…
تمام شب را بیدار می‌ماندم،
مبادا کسی
با گریه‌اش بی‌صدا عبور کند.
 
  • rose
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
اگر یک رنگ بودم، تمام دنیا را به رنگ پیراهنی در می‌آوردم که در آخرین دیدار بر تن کرده بودی...
 
اگر یک حافظه قدیمی بودم هیچ‌گاه عشق را فراموش نمی‌کردم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
اگر رنگ بودم همیشه رنگ شادی را به قلبت هدیه می‌کردم
 
اگر یک نامه نرسیده بودم می‌سوختم تا کسی غیر از‌ تو از سر درونم آگاه نشود:(
 
اگر یک بیت شعر بودم از عشق میگفتم و در ذهن‌ها می‌ماندم
 
اگر یک کوچه خلوت بودم اسمم دلتنگی بود و مکانی برای گریه‌های شبانه
 
اگر یک بیت شعر بودم کلمه به کلمه نام تو را صدا میزدم
 
اگر نامه نرسیده بودم غمم را در بین کلماتم نگه میداشتم
 
عقب
بالا پایین