نظارت همراه ترجمه تولد دلال عشق | ناظر: زهرا سلطانزاده

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Blu moon
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Blu moon

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
328
پسندها
پسندها
627
امتیازها
امتیازها
93
سکه
943
مترجم عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید

مترجم: @دلارامـــ!
ناظر: @زهرا سلطانزاده
لینک تاپیک تایپ:

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام جانا وقت بخیر
2 پارت تا به الان، ترجمه شده.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eli74
حتی یک شب آرام نگذرانده بودم. مدام به پهلو می‌غلتیدم، تا شاید خوابم ببرد، و هر بار کابوسی بود که با عرق سرد از آن بیرون می‌پریدم.
🟥 جمله روان نیست و مشکل داره، پیشنهاد ویرایش می‌دم مثلاً:
حتی یک شب آرام هم نگذرانده بودم، مدام از این پهلو به آن پهلو می‌شدم. و هربار با کابوسی از خواب می‌پریدم.

همه‌چیز و همه‌کس را کنار زدم، جز هایدی.
🟥بهتره فعل آخر جمله به کار برده بشه
همه‌چیز و همه‌کس را جز هایدی، کنار زدم✅
در واقع ما باهم قد کشیدیم.❌
در واقع ما باهم قد کشیده بودیم.✅
از اینکه❌
از این‌که✅
چطور❌
چه‌طور✅
دنیل، شوهرم، ده سال از من بزرگتر بود❌
🟥 استفاده اشتباه از ویرگول
دنیل شوهرم، ده سال از من بزرگ‌تر بود✅
آن روز، بعد از کار، در راه خانه بود❌
🟥 استفاده اشتباه از ویرگول
آن روز، بعد از کار در راه خانه بود ✅
وقتشه بلند شی، خانم❌
🟥 استفاده اشتباه از ویرگول
وقتشه بلند شی خانم✅
اون‌قدر ❌
آن‌قدر✅
جا گرفته بودن
جا گرفته بودند✅
زیادی اغراق می‌کنه
زیادی اغراق می‌کند✅
اون هم می‌خندید و می‌گفت
🟥مونولوگ از ادبی به محاوره تغییر کرده است.
او هم می‌خندید و می‌گفت✅
یه زن بیوه‌ام❌
یک زن بیوه‌ام✅
اون مغز داشت، اون همه‌چیز بود ❌
🟥 محاوره‌ای شدن مونولوگ
او مغز داشت، او همه‌چیز بود ✅

وقتی اولین بار باهاش آشنا شدم، مطمئن بودم هیچ دلیلی نداره منو بخواد. من دختر یه زن رختشوی بودم... زنی بیوه، که به سختی می‌تونست نونِ خودش رو دربیاره.
🟥این پارگراف کلاً از ادبی رفته به سمت محاوره و اشتباه هستش چون رمان ادبی نوشته شده. باید انسجام خودش رو حفظ کنه.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eli74
یه جور می‌شه گفت
یک جور میشه گفت✅
وظیفه مرد اینه که زنشو سر جاش نگه داره
وظیفه مرد اینه که زنش‌رو سر جاش نگه داره✅
حسابشو می‌رسه
حسابش‌رو✅
در مراسم خاکسپاریش
در مراسم خاکسپاری‌اش ✅
باید قبل از برگشتن سر بزنم بهشون.
🟥 فعل در آخر جمله می‌آید.
باید قبل از برگشتن، بهشون سر بزنم✅
برای رسیدن به سیاتل و بیمارستان باید بیشتر از یک ساعت با قایق راه می‌رفتی
🟥 مونولوگ لحنش ادبی باید بمونه
برای رسیدن به سیاتل و بیمارستان باید بیشتر از یک ساعت با قایق راه می‌رفتید.✅
نوزادی در جزیره به دنیا نیومده بود❌
نوزادی در جزیره به دنیا نیامده بود✅
رِت هم سن‌وسال پسرای تاثرِج بود❌
رِت هم سن‌وسال پسرهای تاثرِج بود✅
وقتی هنوز نوزاد بود، در شکاف تنه‌ی درختی افتاده، پیدا شده بود. هیچ‌کس ادعایش نکرد❌
🟥 آخر جمله مشکل داره، هیچ‌کس ادعایش نکرد معنی نداره
پدر و پسر با هم فانوس دریایی ما را اداره می‌کردند.
🟥 استفاده از ویرگول
پدر و پسر با هم، فانوس دریایی ما را اداره می‌کردند.✅
بیشتر به نقره می‌زد❌
بیشتر به نقره‌ای میزد✅
جز این‌که
جز آن‌که
جمعیت خاموش شد وقتی کتاب مقدس را گشود.❌
جمعیت وقتی کتاب مقدس را گشود؛ خاموش شد.✅
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eli74
یه بار❌
یک بار✅
دروز خاکسپاری پدر❌
در روز خاکسپاری پدر✅
منم دارم
من هم دارم✅
شکست نخوردی. فقط دختر پرشور و سرزنده‌ایه❌
🟥 جمله ایراد داره
شکست نخوردی. فقط دختر پرشور و سرزنده‌‌ای هستی✅

بئاتریس سال پیش، شبی در آستانه کریسمس
بئاتریس سال پیش، شبی در آستانه‌ی کریسمس✅
🟥 دیالوگ‌ها محاوره بود ولی این قسمت دیالوگ کاملاً ادبی شده
وقتی کودک بود، با خواهش و التماس از من می‌خواست برایش کتاب بخوانم. شیفته داستان‌ها بود، اما هرگز توان خواندنشان را نداشت. هنوز هم برایم معماست. پدرش، البته، هیچ بهره‌ای از او نمی‌برد. اگر نتواند دستی در کار تجارت داشته باشد، به چه درد می‌خورد؟❌

چطور تاب می‌آوری؟
آن‌قدر که از یک آدم شکسته بتوان انتظار داشت. بئاتریس دست الا را در دستانش فشرد.❌
در این قسمت از «-» خط تیره باید برای دیالوگ استفاده بشه و این‌که قسمتی از دیالوگ و مونولوگ باهم قاتی شدن. و باز هم ادبی شده، این پست دیالوگ‌ها ادبی هستن. درحالی که پست بعد دیالوگ‌ها محاوره شدن

- .از لطف شما ممنونم. هیچ‌یک از ما دل یا حوصله برگزاری چنین مراسم آبرومندی برای آن پیرمرد را نداشتیم‌.❌
🟥 لطفاً دیالوگ‌ها یا یک دست محاوره یا یک دست ادبی باشند.
- از لطف شما ممنونم. هیچ‌یک از ما دل یا حوصله برگزاری چنین مراسم آبرومندی برای آن پیرمرد را نداشتیم‌✅

بریگز، بس کن. الان وقتش نیست.
ببخشید، مادر.

🟥 از نقطه استفاده شده، درحالی باید از «-» در دیالوگ استفاده کرد.
چهره همیشه شوخ‌طبعش❌
چهره‌ی همیشه شوخ‌طبعش✅

🟦 نمونه دیالوگ در پست بعدی که کاملاً محاوره نوشته شده.
- من مخالفم. هر کی این حرف رو زده، مطمئن باش رولند تاثرِج پدرش نبوده.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eli74
می‌شه❌میشه✔️
می‌زد ❌میزد✔️
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eli74
عقب
بالا پایین