زهرا سلطانزاده
گوینده آزمایشی
ناظر اثـر
ویراستار
تیمتعیینسطح
کپیـست
داور آکادمی
رمانخـور
مقامدار آزمایشی
نویسنده نوقلـم
پارت ۱۱۱
«این را گفت و بعد از مدتی سکوت به سمت پریچهر رفت. پریچهر ایستاد و گفت: چی شده؟»
باید خط دیالوگ باشد:
این را گفت و بعد از مدتی سکوت به سمت پریچهر رفت.
پریچهر ایستاد و گفت:
- چی شده؟
«ابراهیم نزدیکش که شد مدتی فقط نگاهش کرد و گفت: خواستم بگم…»
جدا کردن دیالوگ از توضیح:
ابراهیم نزدیکش که شد، مدتی فقط نگاهش کرد و گفت:
- خواستم بگم، خیالت از من راحت! من مردی نیستم که بخوام باعث آزار زنم بشم تا…
«یا خودت میخوای یا اونکاری میکنیم که چندان دلم بهش راضی نیست.»
نیمفاصله و ویرگول:
یا خودت میخوای، یا اونکاری میکنیم که چندان دلم بهش راضی نیست.
«صبح بعد از اینکه صبحانه خوردند وسایلشان را جمع کردند.»
ویرگول بعد از «صبح»:
صبح، بعد از اینکه صبحانه خوردند، وسایلشان را جمع کردند.
«عسل و روغن حیوانی و کلوچه وشیرینی سنتی»
اضافه ویرگول بین کلمات:
عسل، روغن حیوانی، کلوچه و شیرینی سنتی
«هر چند هنوز فریبرز از اینکه درست و حسابی جاهای دیدنی خرم آباد را ندیده بود غر میزد وارد جاده شدند.»
ویرایش جمله و ویرگولها:
هر چند هنوز فریبرز غر میزد که درست و حسابی جاهای دیدنی خرمآباد را ندیده بود، وارد جاده شدند.
«مسیر به سکوت طی میشد مگر اینکه گاهی پریچهر و زهراخانم با هم صحبت میکردند.»
بهتر:
مسیر با سکوت طی میشد، مگر اینکه گاهی پریچهر و زهراخانم با هم صحبت میکردند.
«خب دیگه هر دفعه یواشکی گوشیت نگاه میکنی مشخصه نمیخوای مبادا من چیزی ببینم.»
با نیمفاصله و جدا کردن بخشها:
خب دیگه، هر دفعه یواشکی گوشیت نگاه میکنی، مشخصه نمیخوای مبادا من چیزی ببینم.
«این راکه گفت اتاق پریچهر را ترک کرد.»
«این را که گفت، اتاق پریچهر را ترک کرد.»
«موهای پریچهر را پشت گوشش راند»
درست است اما بهتر: «موهای پریچهر را پشت گوشش کشید» (روانی متن)
«وسایلشان را جمع کردند»
صحیح است، نیمفاصله بعد از «صبحانه» رعایت شود
«میکنه» →
بهتر: «میکند» (در سبک رسمیتر)
«خداروشکر» →
«خدا را شکر» (در متن رسمی یا نیمهرسمی)
چند جمله طولانی بدون ویرگول مناسب باعث سنگینی متن شده است:
«بعد از خداحافظی از خانواده و پدر و مادر پریچهر، سری به دفتر وکیل پریچهر زدند و بعد شهر زیبایی خرمآباد ترک کردند.»
«بعد از خداحافظی از خانواده و پدر و مادر پریچهر، سری به دفتر وکیل زدند. سپس شهر زیبای خرمآباد را ترک کردند.»
«ابراهیم نیمنگاهی به او انداخت و گفت: خبر جدید چی داره جاسوست؟!»
ابراهیم نیمنگاهی به او انداخت و گفت:
- خبر جدید چی داره، جاسوست؟!
استفادهی زیاد از «باز» و «هم» که باعث تکرار و کندی متن شده است.
سبک محاورهای زیاد است، در متن رسمی یا نیمهرسمی بهتر است اصلاح شود.
تکرار «نگاهی به او انداخت» چند بار، بهتر است جایگزین شود یا حذف شود
مکالمات طولانی بدون شکستن جمله، بهتر است در چند خط دیالوگ جدا شوند
این را گفت و بعد از مدتی سکوت به سمت پریچهر رفت.
پریچهر ایستاد و گفت:
- چی شده؟
ابراهیم نزدیکش که شد، مدتی فقط نگاهش کرد و گفت:
- خواستم بگم، خیالت از من راحت! من مردی نیستم که بخوام باعث آزار زنم بشم تا…
یا خودت میخوای، یا اونکاری میکنیم که چندان دلم بهش راضی نیست.
صبح، بعد از اینکه صبحانه خوردند، وسایلشان را جمع کردند.
عسل، روغن حیوانی، کلوچه و شیرینی سنتی
هر چند هنوز فریبرز غر میزد که درست و حسابی جاهای دیدنی خرمآباد را ندیده بود، وارد جاده شدند.
مسیر با سکوت طی میشد، مگر اینکه گاهی پریچهر و زهراخانم با هم صحبت میکردند.
خب دیگه، هر دفعه یواشکی گوشیت نگاه میکنی، مشخصه نمیخوای مبادا من چیزی ببینم.
چند جمله طولانی بدون ویرگول مناسب باعث سنگینی متن شده است:
- خبر جدید چی داره، جاسوست؟!
سبک محاورهای زیاد است، در متن رسمی یا نیمهرسمی بهتر است اصلاح شود.
تکرار «نگاهی به او انداخت» چند بار، بهتر است جایگزین شود یا حذف شود
مکالمات طولانی بدون شکستن جمله، بهتر است در چند خط دیالوگ جدا شوند