عنوان: مغازهی چیزهای گمشده
نویسنده: زهرا مشرف
ژانر: تخیلی، روانشناختی
ناظر: @Mitra_Mohammadi
خلاصه: «مغازهی چیزهای گمشده» داستان مغازهای اسرارآمیز است که وسایل گمشدهی مردم را در خود نگه میدارد. هر وسیله بخشی از گذشته و روان صاحبش را زنده میکند و کسانی که به مغازه میآیند، ناخواسته با خاطرهها، زخمها و حقیقتهای پنهان زندگیشان روبهرو میشوند.
مقدمه: در دل کوچهای که هیچکس اسمش را بهخاطر ندارد، مغازهای هست که در هیچ نقشهای ثبت نشده. نه تابلویی دارد، نه ویترینی برای جلبتوجه رهگذرها. فقط کسانی آن را پیدا میکنند که چیزی گم کردهاند، نه از جنس کلید و کیف و موبایل؛ بلکه از جنس سکوت، خاطره، یا یک لحظهای که زندگیشان را بیصدا عوض کرده. اینجا، اشیا در قفسهها نمیخوابند. آنها صبر میکنند. تا روزی، کسی بیاید که نه فقط اسمشان را بلد است، بلکه دردشان را میشناسد. در این مغازه، کفشها لنگهی نیمهجانِ خاطرهاند، آینهها تصویرهایی دارند که هیچجا نیفتادهاند، و حتی یک تکه بندِ پاره، میتواند درِ بزرگی را باز کند. صاحب مغازه، زنی است با لبخند بیصدا و چشمانی که چیزهایی را میبیند پیش از آنکه گفته شوند. او اسم خودش را نمیگوید، ولی روی برچسب باریکِ درِ چوبی، با جوهر محو، نوشته شده: «مغازهی چیزهای گمشده؛ برای آنان که گمان میکردند چیزی را برای همیشه از دست دادهاند.»
نویسنده: زهرا مشرف
ژانر: تخیلی، روانشناختی
ناظر: @Mitra_Mohammadi
خلاصه: «مغازهی چیزهای گمشده» داستان مغازهای اسرارآمیز است که وسایل گمشدهی مردم را در خود نگه میدارد. هر وسیله بخشی از گذشته و روان صاحبش را زنده میکند و کسانی که به مغازه میآیند، ناخواسته با خاطرهها، زخمها و حقیقتهای پنهان زندگیشان روبهرو میشوند.
مقدمه: در دل کوچهای که هیچکس اسمش را بهخاطر ندارد، مغازهای هست که در هیچ نقشهای ثبت نشده. نه تابلویی دارد، نه ویترینی برای جلبتوجه رهگذرها. فقط کسانی آن را پیدا میکنند که چیزی گم کردهاند، نه از جنس کلید و کیف و موبایل؛ بلکه از جنس سکوت، خاطره، یا یک لحظهای که زندگیشان را بیصدا عوض کرده. اینجا، اشیا در قفسهها نمیخوابند. آنها صبر میکنند. تا روزی، کسی بیاید که نه فقط اسمشان را بلد است، بلکه دردشان را میشناسد. در این مغازه، کفشها لنگهی نیمهجانِ خاطرهاند، آینهها تصویرهایی دارند که هیچجا نیفتادهاند، و حتی یک تکه بندِ پاره، میتواند درِ بزرگی را باز کند. صاحب مغازه، زنی است با لبخند بیصدا و چشمانی که چیزهایی را میبیند پیش از آنکه گفته شوند. او اسم خودش را نمیگوید، ولی روی برچسب باریکِ درِ چوبی، با جوهر محو، نوشته شده: «مغازهی چیزهای گمشده؛ برای آنان که گمان میکردند چیزی را برای همیشه از دست دادهاند.»
آخرین ویرایش توسط مدیر: