چالش [ تمرین نویسندگی ]1️⃣8️⃣

دوست داشتم دوستت داشته باشم؛ اما بعد از آن دوست داشته نشدن نتوانستم. بلد نبودم، من آدم دوست نداشتن بودم و تو عکس من...
 
محمد عاشق من بود و این را به وضوح در چشم‌هایش میشد دید ولی وقتی در گیت خروجی فرودگاه لندن و بعد از رد شدن من از گیت ماموران امنیتی دستگیرش کردند هم باز نمیدانست که مقصر دستگیر شدنش من هستم. در چشم‌هایش هنگام بازداشت چیزی بغیر از ناامیدی نبود. پروژه دو ساله من برای خروج از کشور با هزینه شوهرم با موفقیت انجام شد و فقط یک قربانی داشت آن هم محمد بود که فکر می‌کرد من عاشقش هستم.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: -ALI-
عقب
بالا پایین