1. فعال کردن حواس پنجگانه:
نویسندگان حرفهای میدانند که تصویرسازی فقط به چشمها و دیدن محدود نمیشود. محیط و احساس وقتی به تمام حواس منتقل شود، خواننده آن را تجربه میکند و نه فقط تصور.
»» بینایی:
این حس پایهای ترین و شناخته شدهترین است، اما کافی نیست.
تکنیکها:
استفاده از رنگ و نور ◀ نه فقط "درخت سبز بود". بلکه " شاخهها با نور طلایی غروب میدرخشیدند".
توضیح شکل و حرکت ◀ "ابرها به آرامی در آسمان حرکت میکردند و سایههایشان روی زمین میلغزید".
زاویه دید شخصیت ◀ تصویر را از دید شخصیت روایت کنید تا طبیعی باشد. "یک آن نگاهم به باغ افتاد. گلها مانند قطرات رنگ روی بوم پخش شده بودند".
»» شنوایی:
صداها به توصیف حس عمق میدهند و فضای واقعی و پویا ایجاد میکنند.
تکنیکها:
صداهای محیطی ◀ باد، آب، پرندگان، قدمها
صداهای داخلی ◀ صدای نفس، ضربان قلب، زمزمه
کیفیت صدا ◀ بلند، آرام، خشدار، زنگدار، خفه
مثال: "صدای قدمهایش را میشنید. آرام و مستاصل روی برگهای خشکیده راه میرفت. با پاییز آمده بود و با پاییز هم داشت میرفت".
»» بویایی:
بو یکی از قوی ترین حسها برای ایجاد حس نوستالژیک یا عاطفی است.
تکنیکها:
بوهای محیطی ◀ خاک مرطوب، چمن تازه، دود آتش، گلها.
ارتباط بو با خاطره یا احساس ◀ "عطر باران یاد کودکیاش را زنده کرد".
نکته: بو میتواند حس زمان و مکان را قوی کند.
»» لامسه:
حس لم*س به توصیف شما جسمیت و واقعیت میدهد.
تکنیکها:
حرارت یا سردی ◀ "نسیم سرد روی پوستش خزید".
بافت و حالت اشیا ◀ "برگها نمدار و لغزنده بودند".
نیروی محیط ◀ "طوفان وحشیانه میکوبید و لباسش را روی بدنش فشار میداد".
نکته: لم*س باعث میشود خواننده احساس حضور در محیط را تجربه کند.
»» چشایی:
کمتر در توصیف مناظر استفاده میشود، اما وقتی مناسب باشد، شدت تجربه را بالا میبرد.
تکنیکها:
ارتباط با محیط ◀ شیرینی میوه، ترش بودن لیمو
ارتباط با شخصیت ◀ "اخیرا روزهایم طعم تازهای دارند! مانند تلخی یک قهوه. کل شکرهای دنیا را هم مخلوطش کنی باز چیزی کم است".
نکته مهم: با ترکیب دو یا سه حس مختلف میتوانید صحنه زندهای خلق کنید. در بعضی مثالهای بالا از این روش استفاده شده.