نظارت همراه رمان گادیم | ناظر: حسین یحیائی

Tiam.R

مدیررسمی تالارنظارت+آزمایشی‌ تالار‌ ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
ناظر ارشد آثار
ناظر اثـر
تدوینگر
تیم‌تعیین‌سطح
نویسنده نوقلـم
برترین ارسال کننده ماه
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,408
پسندها
پسندها
7,727
امتیازها
امتیازها
438
سکه
3,835
نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در تاپیک نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 10 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
انتظار می‌رود نسبت به گفته‌های ناظر توجه کافی داشته باشید، همچنین بایستی بعد از گذشت تعداد مشخصی پارت با اصول نگارشی آشنایی کافی داشته و از داشتن ایراد‌های مکرر خودداری کنید
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید

نویسنده: @Nargess86
ناظر: @ حسین یحیائی
لینک اثر:
 
سلام و درود دوست گرامی سرکار خانم نرگس مرادی

خواهشمندم برای نگارش بهتر حتما این تاپیک را مطالعه کنید.

با احترام اصلاحات نگارشی را انجام میدم و فقط اطلاع رسانی میکنم خدمتتون

یک توضیح بدم من اینجا تو بخش نظارت رمان متن نوشته شده نویسنده محترم را به همراه توضیحات ایرادها و نحوه صحیح نوشتنش را قرار میدم و در بخش تاپیک خود رمان اصلاحات رو انجام میدم، به این دلیل که نویسنده محترم بدونه چه نوشتن و من چی رو اصلاح کردم.


بعضی اوقات هم نکته‌هایی رو خدمت نویسنده میگم که فقط جنبه پیشنهادی داره و اختیار با ایشان هستش که در نوشته لحاظ بکنند یا نکنند.
 
اصلاحات بخش معرفی اثر در ابتدای رمان

نام رمان :
گادیم (جلد دوم ساکت نمی‌نشیند)
نام نویسنده:
سیده نرگس مرادی خانقاه.
ژانر رمان:
جنایی، پلیسی، معمایی.
ناظر:
@حسین یحیائی
خلاصه:
من قاتلی ملقب به گادیم هستم. وقتی‌که می‌خواهی فردی باشی که دستت برای خطرناک‌ترین کار یعنی خون ریختن نشود، این است که آدم اجبارت می‌کند که به چنین قتلی بزرگ دست بزنی. آن‌ها بودند که مرا تبدیل به قاتلی بی‌رحم و حرفه‌ای کردند. آن‌ها بودند که احساس مرا به خوفناک‌ترین احساس دنیا ترجیح دادند. حالا با این چنین وضع هیبتی، مأموری زیرک آمده است که شاهد تنها رقیب‌ام در این زمینه است. او است که دشمن روزهایم شده است. او است که می‌خواهم تا خرخره گلوی او را بجوم تا بلکه کاخ آرزوهایم را به ویرانی تبدیل نکند. من آمدم تا بایستی کارم را تازه آغاز نمایم و تا کارم را به اتمام نرسانم، همچنان کابوس تاریکی در سراسر جهان خواهم بود.

" این رمان فصل دوم ساکت‌ نمی‌نشیند است؛ ولی خواندن این رمان داستان محمد و آیلار را بازگو نمی‌کند. این داستان درمورد دخترعمه‌ی آیلار است. جلو که بروید متوجه‌ی آن خواهید شد."

------------------------------------------------------

این بخش مورد خاص نگارشی نداشت فقط چند نکته پیشنهادی رو خدمت شما میگم:

متن و نگارش باید آوا و جمله‌بندی درستی داشته باشه به‌طور مثال شما نوشتین:
وقتی‌که می‌خواهی فردی باشی که دستت برای خطرناک‌ترین کار یعنی خون ریختن نشود

یا این جمله:

حالا با این چنین وضع هیبتی، مأموری زیرک آمده است که شاهد تنها رقیب‌ام در این زمینه است

با کمال احترام نرگس عزیز این جمله‌ها معنی نمیدن، جمله بندی در آن‌ها صحیح نیست

در جمله اول منظور و مفهوم رو نرسوندید به‌نظرم اصلاح بفرمائید

در جمله دوم فکر می‌کنم منظورتون از شاهد «شاید» بوده که به اشتباه شاهد نوشته شده است.

در جمله زیر:
او است که می‌خواهم تا خرخره گلوی او را بجوم تا بلکه کاخ آرزوهایم را به ویرانی تبدیل نکند

در نوشتن نویسنده اگر بتونه با کمترین کلمات بیشترین منظور و مفهوم و اطلاعاتی را به خواننده برسونه موفق‌تره به‌طور مثال در ین جمله که نوشتین ضمیر او یکبار در اول جمله ویکبار در وسط جمله آمده است که از شیوایی نوشته کم می‌کند. حذف « او است که» اول جمله به ساختار جمله شما آسیبی نمیزنه بخونید:

می‌خواهم تا خرخره گلوی او را بجوم تا بلکه کاخ آرزوهایم را به ویرانی تبدیل نکند.

همچنین در همین جمله حذف «گلوی» هم به ساختار جمله شما آسیبی وارد نمیکنه چرا؟ چون به‌طور کلی همه می‌دانند که خرخره در گلو قرار دارد پس اشاره به گلو ضرورتی ندارد بخونید:

می‌خواهم تا خرخره او را بجوم تا بلکه کاخ آرزوهایم را به ویرانی تبدیل نکند.

به‌نظرتون با کم کردن یک ضمیر یک فعل یک حرف ربط و یک کلمه در معنی و ساختار جمله شما تفاوتی ایجاد شد یا خیر؟

باز هم تاکید میکنم نکاتی که من به نویسندگان محترم اعلام میکنم فقط پیشنهاد هستش و تصمیم‌گیری در انجام و اجرای نکات با ایشان هستش.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 2)
عقب
بالا پایین