وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
دلم بی قرار است

به آسمان می‌ نگرم

شب چادرش را پهن کرده است

ماه در آن سیاهی می‌ تابد

ستاره‌ ها جشن نور راه انداخته‌ اند

آرام می‌ شوم

بی شک می‌ دانم

تو زیر این چادر شب به آسمان می‌ نگری
 
آخرین ویرایش:
عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد

لیلی و مجنون قصه‌ی شیرین‌ تری دارد

دیوان حافظ را شبی صد دفعه می‌ بوسی

هر دفعه از آن دفعه فالِ بهتری دارد
 
آخرین ویرایش:
هر چیزی که به تو ربطی داشته باشد

دوست داشتنی ست

از دلتنگی‌ ام بگیر

تا جای خالی‌ ات …
 
آخرین ویرایش:
و من یقین دارم

زیباترین اتفاق برای من

دوست داشتن تو بود!
 
آخرین ویرایش:
یک چیزی باید باشد

که در هجوم شب دلت را قرص کند

یک چیزی مثل آرامش نگاهش

مثل امنیت شانه‌ هایش

مثل گرمای نفس‌ هایش

مثل بودنش
 
آخرین ویرایش:
نگاه کن

غروب که می‌ شود

خاطرات نبض مرا می‌ گیرند

تو زنده می‌ شوی

و من می‌ میرم

ای زیباترین حس دنیا

حالا که دوری

خیال و شب و تنهایی و باران

کدام یک مال من است ؟!
 
آخرین ویرایش:
اما، براى آن کسى ‌که

عاشقانه دوستش داشت

بهشت، همانجا بود

که کنار هم بودند
 
آخرین ویرایش:
تو باشی و یک هوای بارانی

چتر نیازی نیست

بگذار باران، عطر بودنت را

در هوا پخش کند
 
آخرین ویرایش:
از دوست‌داشتن که می‌ نویسم

دست‌ هایم می‌ لرزد

انگار تو زیر پوستم

تکثیر می‌ شوی
 
آخرین ویرایش:
می‌ شود با یکی چای بخوری

با یکی سفر بروی

با یکی عکس بگیری

راه بروی …

اما فقط یکی‌ ست

که برایش چای می‌ ریزی

با او حرف می‌ زنی

راه می‌ روی

و دوستش می‌ داری
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین