شعر °اشعار تک بیتی°

از شروع این جهان، مَرد از پی زَن می‌دوید..

از پی مردان دویدن را زُلیخا باب کرد..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بیا، برگرد، با هم گاه... با هم راه... با هم...، آه!

مرا دور از تو خواهد کُشت «با هم»های بعد از تو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ای حضرت مرگ اشتباهی شده انگار

ما زنده نبودیم که امروز بمیریم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بار سنگین است و من کم طاقت و دنیا حسود

خم شدن را عار میدانم دعا کن بشکنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلم را دیدی و گفتی عجب عصر غم انگیزی

به چشمم زل زدی گفتی عجب باران زیبایی ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آغـ*ـوش تو آرام‌ترین نقطه‌ی دنیاست

هرچند که دیوانه ‌ترین مرد جهانی ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حیف از امسال که بی دوست گذشت

حیف‌تر سال جدیدی که تو را کم دارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر لحظه دلم را غمِ یک حادثه لرزاند

سال "نود و درد" عجب سال بدی بود...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید

فَن تشخیص نَم از چهره‌ی گریان، سخت است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یاد آن عهد که دل در خم گیسوی تو بود

شب من موی تو و روز خوشم روی تو بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین