شعر °اشعار تک بیتی°

غزل از موی پریشان شده ات می ریزد

من اگر شاعرم از دست پریشانی توست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آنقَدْر تِکان داده مَرا تنهایی...؛

با شاد تَرین شِعر دِلَم میگیرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من بریدم دل ز تو...اما خدایی جان من

سر به بالین مینهی،دردی نداری در دلت؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اگر زلفت به هر تارى اسیر تازه اى دارد

مبارک باشد اما... دلبرى اندازه اى دارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مثل هر شب بی تفاوت شب بخیری گفت و رفت

مثل هر شب تا سحر در خود مرورش می کنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشکل دیوانه تنها یک بغـ*ـل آرامش است

از همین رو پیرهن بر عکس بر تن می کند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تا به کِى باشى و من پى به حضورت نبرم؟!

آرزوى منى ؛ اى کاش به گورت نبرم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مطمئنی عاشقی و دوستش داری گُلم ...؟!

قبل ترها با منم اینگونه صحبت کرده ای ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چون صاعقه در کوره ی بی صبری ام امروز

از صبح که برخاست ام، ابری ام امروز
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ﺣﻠّﺎﺝ ﺷﺪﻡ ؛ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﮐﻔﺮﻡ ﺳﻮﮔﻨﺪ ؛

ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺍﺭ ﺯﺩﻧﺪ..!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین