شعر °اشعار تک بیتی°

نسیم از گیسوانت رد شد و باران تو را بوسید

طبیعت سهم خود را از تماشای تو می گیرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چو قناری به قفس ؟ یا چو پرستو به سفر؟

هیچ...من چو یک کبوتر، نه رهایم، نه اسیر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در وصالت اشک شوق و در فراقت اشک غم

پشت و روی سکه ی من هر دو یک تصویر داشت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سر به سر، طومار زلفت، شرح احوال من است

مو به مو فهمیده ام این مصرع پیچیده را..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گر با دگران به ز منی وای به من

ور با همه کس همچو منی وای همه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم

آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بی تو آوارم و بر خویش فرو ریخته ام

ای همه سقف و ستون و همه آبادی من
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
لحظه وصل به یک چشم زدن میگذرد

این فراق است که هر ثانیه اش یکسال است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آمیزه ی سرشت منی تو، فرمان سرنوشت منی تو

جبری و در مقابله با تو، دل حق اختیار ندارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خشت بر خشت زوایای جهان گردیدم!

منزلی امن‌ تر از گوشه‌ ی تنهایی نیست...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین