وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
افسوس!

من مرده ام

و شب هنوز هم گوئی ادامه ی همان شب بیهوده است...

-فروغ‌فرخزاد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
فراموش شده‌ام؟ حتی دیگر برایم حيرت آور هم نیست مرا صدها بار فراموشم کرده‌اند! صدها بار در گور آرام گرفته‌ام گویی که شاید اکنون در آنم..

-آنا آخماتووا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاید ظاهراً می‌خندیدم یا بازی می‌کردم
ولی در باطِن کمترین زخمِ زبان یا
کوچکترین پیش آمد ناگوار و بیهوده
ساعت‌هایِ دراز فکر مرا به خود مشغول
می داشت و خودم خودم را می‌خوردم .

#صادق_هدایت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- منظورِ شما از آشنا چیست؟ ما خودِمان را هم نِمی‌شناسیم .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏فرانسوی‌ها برایِ آنکه از دست می‌رود، می‌گویند: «من فلانی را گم کردم » . بعد از
مرگ‌شان یا هِجرت‌شان یارفتن‌شان .
و گُم کردن در پسِ خود امیدی به بازیافتن دارد .

#امین_بزرگیان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما نمیتوانیم با مدام توقع داشتن و مدام واکنش نشان دادن به ادمها انتظار یک رابطه ی طولانی مدت را داشته باشیم.
ادمها احتیاج به احترام، خلوت و درک شدن دارند.
گاهی لازم است صبور باشیم و این صبر ما به ادم رو به رویمان احساس امنیت میدهد که قرار نیست با هر رفتار و تعارضی، از سمت ما مورد حمله و خشم و قضاوت و تنبیه قرار بگیرد.
اگر میخواهید در رابطه های امن و پایدارتری قرار بگیرید، خودتان امن شوید و رفتارهای افراطی تان را شناسایی کنید و انها را کمتر انجام دهید.
خودمان که امن شویم، رابطه به سمت بلوغ و دوست داشتنی عمیق حرکت میکند. دوست داشتنی که خالی از خشم و ناامیدی نیست اما قطعا خالی از حمله و واکنش های شدید اسیب زاست.

#پونه_مقیمی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می‌خواستم برایَت بنویسم چقدرها می‌توانم از دستَت ناراحت باشم و هیچ نگویم؛ بپرسی «از دستم ناراحتی؟» و با یک لَبخند سرم را تکان بدهم که یَعنی «نه!» . نه بخاطر اینکه نگفتن، عادتم شده باشد؛ من می‌ترسم از توجیه‌هایَت ..
ناراحتی‌ها اگر ریسمانِ بینمان را نازک‌تر می‌کند، توجیه‌ها و بهانه‌تراشی‌ها با یک قیچی خلاصَش می‌کنند .

#فاطمه_محمدلو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کَیفَ لایَشتاقونَ اِلا یوجِدُ فی مَدینَتَهُم لَیل؟
چگونه دلتنگ نمی شوند ؛ مگر شهرشان شب ندارد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کافکا در کتاب نامه به پدر چیزی نوشته که به نظر حکایت خیلی از ماست:
«نیازی به دلگرمی ندارم. دیگر به چه کارم می‌آید؟ آن‌وقت که می‌خواستم، نداشتم.»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین