محفل ادبی [ توئیت ]

روزی که پند گفت به من، گردشِ فلک
آن روز، گوشِ پند شنیدن، نداشتم!

?پروین_اعتصامی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زندگی شاید،
شعر پدرم بود که خواند!
چای مادر ،
که مرا گرم نمود!
نان خواهر،
که به ماهی ها داد...

?کیوان_شاهبداغی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏همه آدم‌ها مانند ماه هستند، قسمت تاریکی دارند که هرگز به کسی نشان نمی‌دهند !

? مارک تواین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای یک روز هم که شده دنبال چیزهایی که نداری نرو!
از چیزهایی که داری لذت ببر ...


?چارلی_چاپلین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق مانند بیمار شدن است؛
نمی‌دانی چطور اتفاق می‌افتد...
عطسه می‌کنی،
یکهو می‌لرزی و دیگر دیر شده است،
تو سرما خورده‌ای...

?آنا_گاوالدا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق مانند بیمار شدن است؛
نمی‌دانی چطور اتفاق می‌افتد...
عطسه می‌کنی،
یکهو می‌لرزی و دیگر دیر شده است،
تو سرما خورده‌ای...

?آنا_گاوالدا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خوشحالی هم مثل سلامتی می ماند.
برای لذت بردن از آن، باید گهگاهی از آن محروم شوی ...

?ژول_ورن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما را دو روزه دوری دیدار می‌کشد
زهری‌ست این که اندک و بسیار می‌کشد
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش می‌برد به زاری و خوش زار می‌کشد
مجروح را جراحت و بیمار را مرض
عشاق را مفارقت یار می‌کشد
آنجا که حسن دست به تیغ کرشمه بُرد
اول جفاکشانِ وفادار می‌کشد

? وحشی بافقی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‎ممكن است آدم يك عمر زندگى كند و نفهمد كه كنار دستش يك كتاب هست كه كل زندگى‌اش را به سادگى يك ترانه بيان مى‌‌كند

? داستايوفسكی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
توقع داشت همان لحظه ببخشمش
اما من باید به وسعت زخمی که زده بود از او دور می‌شدم.
شاید زمان می‌توانست مانند یک کاردک پوسته‌های آزار دهنده را از لایه‌های روحم جدا کند،
شاید بعدها مجالِ احساسات لطیف‌تری پیش می‌آمد.

? پریسا زابلی پور
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 4)
عقب
بالا پایین