داشتم تو خیابون راه میرفتم ، راه میرفتم که هوا بخوره به سرم و حال و روزمو عوض کنه
من قرار نبود برم اونجا ولی به خودم که اومدم دیدم رسیدم دمه همون کافه ی دنج تهه کوچه
همونی که همیشه با صاحابش سره قهوه ترک درست کردن کل کل میکردی
گفتم رفته بودم هوا به سرم بزنه آره؟
ولی بد تر شد که !
تو همون کوچه تنگ دمه همون کافه ی نقلی بازم هوای تو زد به سرم
دلبر چش عسلی هنوزم تو کوچه های شهر به یاد چشات
صدات
عطرت
هوا خوردن که هیچ اسمم یادم میره
ببین یکاری کن
میتونی تا همه چیو یادم نرفته برگردی؟
من قرار نبود برم اونجا ولی به خودم که اومدم دیدم رسیدم دمه همون کافه ی دنج تهه کوچه
همونی که همیشه با صاحابش سره قهوه ترک درست کردن کل کل میکردی
گفتم رفته بودم هوا به سرم بزنه آره؟
ولی بد تر شد که !
تو همون کوچه تنگ دمه همون کافه ی نقلی بازم هوای تو زد به سرم
دلبر چش عسلی هنوزم تو کوچه های شهر به یاد چشات
صدات
عطرت
هوا خوردن که هیچ اسمم یادم میره
ببین یکاری کن
میتونی تا همه چیو یادم نرفته برگردی؟
آخرین ویرایش توسط مدیر: