وقتی تبهکاران به آزمایشگاه “دانشمند هولاند” حمله میکنند، در خلال مبارزه یک بطری از محلولی کیمیایی روی او ریخته میشود، و او را به یک هیولای بزرگ تبدیل میکند. این هیولا با دیگر موجودات دنیای کمیک نظیر “سیپتیموس هیپ” و “بتمن” و “سوپرمن” و… تشابهاتی دارد. اولین کتاب این شخصیت هنر شگفت انگیز و عجیب “برنی رایتسون” را به نمایش گذاشت، اما تنها زمانی که “آلن مور” ادامه آن را بر دست گرفت، این شخصیت به یکی از کاراکترهای اصلی تبدیل شد حتی مجبور شد رو در روی “جان کنستانتین” هم بازی کند. مشخص شد که موجود باتلاقی یک انسان تغییر یافته نیست، بلکه صرفاً یک باتلاق انیمیشنی است که هوشیاری هولاند را دارد. این شخصیت برای مدتی طولانی با یک زن انسان رابطه داشت، و برخی این موضوع را منحرفانه و بد خواندند.
علامت مخصوص: موجود باتلاقی تودهای متحرک و بزرگ از کود و گیاه به همراه دماغی برجسته است، و تنها ابرقهرمانی است که میتواند با بدنش میوه توهم زا تولید کند.
در سینما و تلویزیون: “ری وایز” در فیلم شخصیت “هالند” و “دیک دوراک باتلاقی” را برعهده دارد؛ دوراک در فیلم “بازگشت موجود باتلاقی” (The Return Of Swamp Thing) و یک برنامه تلویزیونوی کوتاه در سال ۱۹۹۰ دوباره ظاهر شد. “اندی بین” هم در فیلم تلوزیونی ساخته برادران وارنر که بازسازی فیلم کمپانی “جیمز وان” بود، نقش هالند و “درک میرز” را بازی کرد.
آیا میدانستید؟: “متیو ریون” شخصیت کلیدی کمیک “سندمن” اولین بار در کمیک “باتلاقی” به عنوان یک انسان ظاهر شد.
“بن ادلاند” تنها ۱۸ ساله بود که ایده ساخت “تیک” به ذهنش رسید، شخصیتی که میتوان آن را بامزهترین ابرقهرمان حقه باز تاریخ دانست. تیک با حمایت فوق العاده عوامل و هم پیمانانش از اوپرت “دای فلترموس” در کمیک تا “باتمانوئل” در لایو اکشن بسیار کوتاه تلویزیونی آن روبرو شد. این شخصیت یک کله خراب دوست داشتنی است که از زبان عدالت حرف می زند. او از قدرت خارق العاده خودبی خبر است، و حتی سادهترین اصول تعاملات اجتماعی را درک نمیکند. “تیک” اثر ادلاند (ادلاند در ساخت مجموعه کتاب، مجموعه انیمیشنی و برنامههای تلوزیونی این شخصیت همکاری داشته است) شخصیت طنز و اغراق آمیزی دارد.
علامت مخصوص: لباس آبی رنگ به همراه آنت های قابل جابه جایی، به گفته یکی از برنامههای تلوزیونی تیک “یک ملاقه نقرهای ارزشمند از عدالت است، که خامه توت فرنگی تازه خود را روی جرم و جنایت میریزد”. قدرت بالایی دارد، ایکوی او دو رقمی است. کمترین عدد دو رقمی. تکه کلام: “قاشق”.
در سینما و تلویزیون: در مجموعه انیمیشنی “تیک”، “توسند کولمن” صداپیشه این شخصیت بوده است. در برنامه لایو اکشن استودیو فاکس (که تنها ۹ قسمت بود!) “پاتریک واربرتون” با صدای صاف و بی نقص خود صداپیشگی تیک را بر عهده داشت. “پیتر سرافیناویچ” در دو فصل سریالی از سایت آمازون در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ نقش آفرینی کرد.
آیا میدانستید؟: “نستر کاربونل” بازیگر نقش “باتمانوئل” در فیلم “شوالیه تاریکی” (The Dark Knight) در نقش شهردار گاتهام نقش آفرینی کرده است.
دومین شخصیت بزرگ پس از خود “قاضی درِد”، “جانی آلفا”ست که فرزند “استرونیوم داگ” میباشد، مجموعهای محبوب درباره یک گروه جایزه بگیر. استرونیوم داگ که از مجموعه “استار لرد” پدیدار شد، پس از به پایان رسیدن این مجموعه کتاب به سری کتابهای ۲۰۰۰ منتقل شده و به لطف حضور آلفا و همکارانش “دورهام رد”، “میدن فیس مکنالتی” و “ولف استرن همر” از محبوبیت زیادی برخوردار شد. البته خود آلفا یک سرباز مزدور بوده، و برخلاف اینکه برده اسکناس بود، حسی قوی از وظیفه شناسی و افتخار داشته است. همینطور آلفا فردی کله شق است که تمام مجرمان را با مشت قدرتمند خود ادب میکند و این موضوع را “دورهام رد” خوناشام کشف کرد، اما بعداً از این مسئله پشیمان شد. در سال ۱۹۹۰، آلفا برای اینکه بقیه تغییر شکل دهندگان را از نابودی نجات دهد، کشته شد. بعدها “وگنر” اعتراف کرد که حق با “ازکوئرا” بوده، و کشتن آلفا اشتباه بزرگی بود. در سال ۱۹۹۹ این شخصیت توسط هر دوی خالقان خود احیا شده و به زندگی بازگشت.
علامت مخصوص: چشمان درخشان، فک گرانیتی، کلاه فلزی برجسته، تپانچه با گلوله تغییر پذیر و هفت تیر.
در سینما و تلویزیون: قرار بود مجموعهای تلوزیونی درباره “استترونیوم داگ” توسط “وگنر” ساخته شود، اما این ایده هرگز به ثمر نرسید و آلفا نیز یک برنامه رادیویی دارد که “سایمون پگ” طرفدار “ای دی ۲۰۰۰” صداپیشه او بوده است.
آیا میدانستید؟: یکی از دستاوردهای آلفا این بود که، “آدولف هیتلر” را در گذشته تعقیب و دستگیر کرده و او را به آینده آورد تا برای جنایت های خود محاکمه شود.
وقتی “فرانک میلر” ساخت “شهر گناه” را شروع کرد (مجموعه نوآری که از جرم و جنایت الهام گرفته شده بود) به نمونههایی نیاز داشت که از شکوه بالایی برخوردار باشند. “مارو” یک احمق درجه یک است، یک ساده لوح که بدون آنکه چیزی بداند در مرکز یک دسیسه قرار دارد. این جانور احمق میتواند از پس خودش بر بیاید، و زمانی که “گلودی” یک روسپی که با وجود دیدن صورتش، با مهربانی با مارو رفتار کرده بود، کشته میشود، مارو سوگند میخورد انتقام قتل وحشیانه او را بگیرد و اینجاست که در مسیری خود مخربگر پای میگذارد. مارو نیروی طبیعت است و تصمیم میگیرد تا زمانی که گوشت از بدنش جدا شود، تمام قدرتهای فاسد شهر را از بین ببرد. صحنه مرگش (مارو را بارها روی صندلی برقی نشاندند، چرا که لجوجانه از مردن امتناع میکرد) نشان میدهد که او فردی کله شق، غیر قابل کنترل، و هدفدار بوده است. “میلر” او را کشت، اما در چندین پیش درآمد از “شهر گناه” دوباره او را به تصویر کشید. حتی او هم طاقت نداشت مرگ این غول عظیم الجثه را تحمل کند.
علامت مخصوص: صورتی با زخمهای متعدد، دماغ پنکیکی، و چانهای تیز که میشد قوطی تن ماهی را با آن باز کرد. مارو اسطورهای سرسخت با قلبی مهربان است، مردی بزن بهادر که عاشق زنهاست.
در سینما و تلویزیون: “میکی رورک” در فیلم “شهر گناه” که با همکاری “فرانک میلر” و “رابرت رودریگز” کارگردانی شد، و همچنین در فیلم “بانویی که بخاطرش میکشم” (A Dame To Kill For) محصول ۲۰۱۴ با گریمی سنگین نقش مارو را بازی کرد.
آیا میدانستید؟: میلر در هنگام ساخت شخصیت مارو دوست داشت او را شبیه به شخصیت کونان با کتی بارانی بسازد.
۲۵. دکتر دووم – (چهار شگفت انگیز – Fantastic Four)
دیگر نامها: ویکتور وان دووم
عجب تبهکاری. “دکتر دووم” در “دارث ویدار” و تقریباً در کار تمام تبهکاران چهل سال گذشته دستی داشته است. در بین تمام تبهکاران مارول، دووم با استفاده از نامهای مختلف از همه بیشتر ظاهر شده. در حالی که بیشتر تبهکاران تنها با قهرمانان تعیین شدهشان مبارزه میکنند، دومم که در اصل دشمن چهار شگفت انگیز است با هر کسی سرشاخ میشود (یا بهتر است بگوییم روباتهای دووم خود را میفرستد تا با بقیه سرشاخ شوند، چون دکتر دووم دوست ندارد برای موضوعات پیش پا افتاده دستانش را آلوده کند). دووم دانشمندی نابغه است که عطشی تمام نشدنی برای قدرت دارد (حتی یکبار نهاد کیهانی “بیاندر” را دزدید)، و به طرزی عجیب به عنوان رهبر فداکار کشور اروپایی “لاتوریا” یک زندگی جداگانه دارد. مانند بسیاری از تبهکاران فوق العاده دیگر، او هم یک روی خوب و نجیب دارد، اما هم لحاظ جسمی و هم روانی مشکل دار است. نام خانودگی او نیز جالب است، اگر او به عنوان “ویکتور وان فوق العاده” به دنیا میآمد، ممکن بود زندگیش کاملاً متفاوت باشد.
علامت مخصوص: دکتر دووم که مشهورترین تبهکار دنیای مارول است، ظاهری قابل توجه دارد. بینی قلمی به همراه ماسک فلزی که صورتی زننده و قلبی سیاه میزبان آن میباشد. ردایی سبز که بدن مجهز به زره و اسلحهاش را پنهان میکند. چیزی که باعث میشود “مرد آهنی” از حسادت گریه کند.
در سینما و تلویزیون: در فیلمهای “چهار شگفت انگیز” اثر “تیم استوری”، “جولین مکمان” نقش این شخصیت را بر عهده داشت، اما حتی لهجه “لاوریانی” درستی هم برای او در نظر گرفته نشده بود. “توبی کبل” این نقش را در فیلم بازسازی شده “جاش ترانک” در سال ۲۰۱۵ بازی کرد، اما تعداد کمی از بینندگان معتقد بودند او اجرای بهتری داشته است.
آیا میدانستید؟: “گرگهای کایا” (The Wolves of Calla) در کتاب “برج تاریک” (Dark Tower) اثر “استفان کینگ” (هشدار اسپویل!) بر پایه رباتهای آینده گرانه دکتر دووم ساخته شدهاند.
“اوبلیکس” که حتی از شخصیت اصلی یعنی “آستریکس” و سگش “داگماتیکس” بامزهتر است، بی شک بهترین دلیل برای دوست داشتن فرانسویهاست- بله، همانجا با شرابها و پنیرهای خوشمزه و “ژرار دوپاردیو” (که به طور تصادفی نقش او را هم بازی کرده). این مرد که کارش جابه جا کردن سنگهای منهیر میباشد، با قدرت زیادی که در کودکی از افتادن در یک دیگ پر از معجون به دست آورد، و با شادی کودکانهای دسته رومیان را کتک می زند (این کار را جزو وظیفه خود میداند). ناتوان بودنش در فکر کردن برای آینده (اینکارهای پیش پا افتاده را بر عهده آستریکس و سگ باهوشش داگماتیکس میگذارد) و علاقهاش به زنان دست نیافتنی، همگی باعث شدهاند که یکی از دوستداشتنی ترین و بامزهترین شخصیتهای این لیست باشد. حتی اگر کل خانوادهتان را بدون ریختن قطرهای عرق از پای درآورد، باز هم نظرتان عوض نخواهد شد.
علامت مخصوص: بسیار تپل (به او نگویید چاق)، دارای ریش و سیبیل قرمز رنگ، معمولاً در حال جابه جا کردن یک سنگ است، شکست ناپذیر و پرقدرت، که به کتک زدن رومیان علاقه وافری دارد.
در سینما و تلویزیون: مجموعه انیمیشنی اروپایی موفقی با بازی “دوپاردیو” ساخته شد. او مجبور شد لباسی بزرگ بر تن کند تا این نقش را بازی کند. در نسخه کارتونی “برد گرت” یکی از صداپیشگان این شخصیت بوده است.
آیا میدانستید؟: در قسمت خارجی پاریس یک پارک به نام “آستریکس” وجود دارد که میتوان در آن آستریکس و اوبلیکس را تماشا کرد. ما قسمت “منهیر سریع السیر” را پیشنهاد میکنیم.
شخصیت “رزِ شکارچی” در بهترین داستان اصلی اما طولانی “مت وگنر” یک نابغه جوان و با استعداد است که توانایی جسمی و روحی زیادی دارد. رز که اوقات فراغت زیادی داشت برای پر کردن آن راهی پیدا کرد، و در نتیجه به شاه ماهی دنیای جنایت تبدیل شد. تا قبل از اینکه در سن ۲۱ سالگی به دست دشمن متوهمش “آرجنت” به قتل برسد، قاتلان و ولگردهای دغلباز زیادی را به عنوان زیردستش استخدام کرد. گرندل های زیادی سعی کردند پا جای پای رز بگذارند اما هیچکدام از آنها نتوانستند کار را با دقت و ظرافت سبک او به انجام رسانند.
علامت مخصوص: در طول روز کافه نویسندگان نویس و در طول شب یک تبهکار درجه یک و آدمکش ماهر.
در سینما و تلویزیون: مخلوق نابکار “وگنر” تا به الان راهش را به صفحه سینما و تلویزیون باز نکرد. اگر قرار باشد بازیگر نقش این شخصیت را بازی کند، پیشنهاد ما این است که روی “جیمی بل” سرمایه گذاری شود.
آیا میدانستید؟: گرندل در کراس اوور کتاب کمیک “معمای شیطان و ماسک شیطان” (Devil’s Riddle & Devil’s Masque) و “استخوانهای شیطان و رقص شیطان” (Devil’s Bones & Devil’s Dance) دو بار با بتمن روبرو شد.
۲۱. کاپیتان آمریکا – (کاپیتان آمریکا/ انتقامجویان – Captain America / Avengers)
دیگر نامها: استیو راجرز
به لطف سرم ابر سرباز، “کاپیتان آمریکا” بهرتین چیزی است که یک انسان میتواند باشد، فوق العاده قدرتمند، فوق العاده سریع، چابک، اهل ** و سیگار نیست، و مغز او همچنان ۲۰ ساله است. برای مردی که حالا در بهار هشتاد سالگی است آنقدرها هم بد نیست. و، خب، مرده. بلخ،: پیتان آمریکا یا حداقل “استیو راجرز”ی که کمیک دوستها با او بزرگ شده بودند، دیگر وجود ندارد. در سال ۲۰۰۷ در جنگ داخلی به ضرب گلوله اسنایپر کشته شده، و با اینکه برای یک شخصیت کمیک غیرمعمولی است، اما همچنان مرده است. بیایید از این فرصت استفاده کنیم و قهرمان خود را همانطور که بود به یاد بیاوریم: “جک کربی” و “جو سیمونز” خالقان این شخصیت او را به عنوان وسیلهای برای متوقف کردن جنگ جهانی دوم خلق کردند. در سال ۱۹۶۰ زمانی که “کربی” و “لی” کاپیتان را به عنوان رئیس “انتقامجویان” منصوب کردند، او به خود آمد. وجود مردی با اخلاقیات سفت و سخت در دنیایی که قرار است به جهنم تبدیل شود (حادثه ۱۱ سپتامبر)، باعث شد این مجموعه از کتابهای کاپیتان آمریکا تا سالها بهترین مجموعه کتاب کمیک باقی بماند. به همین دلیل، خیلی طول نمیکشد که این سرم قدیمی دوباره در رگهای استیو راجرز جریان پیدا کند و او را باز گرداند.
علامت مخصوص: او آمریکاست. یا بهتر است بگوییم پرچم آمریکاست. لباس و ماسک راه راه قرمز، سفید و آبی، به همراه سپری شکست ناپذیر به رنگ قرمز، سفید. آبی که وط آن یک ستاره بزرگ کشیده شده است، و روی سرش تکههای کوچک مانند بال قرار دارد.
در سینما و تلویزیون: “مت سلینجر” نقش او را در فیلمی با بودجه بسیار پایین بازی کرد. در سری فیلمهایی با بودجه بالاتر ساخته استودیو مارول، “کریس اوانز” در سری فیلم “کاپیتان آمریکا” شخصیت استیو راجرز را از آن خود کرد.
آیا میدانستید؟: “استفان کولبرت” طرفدار دو آتشه کاپیتان است. وقتی کاپیتان در کتاب کمیک به قتل رسید، کولبرت در برنامه خود درباره او صحبت کرد و او را ستایش کرد- همچنین کولبرت یک کپی از سپر فلزی کاپیتان را به سفارش مارول دریافت کرد، و آن را در استودیوی خود آویزان میکند.
دیگر نامها: شاهدخت دایانا از تمیسکیرا، شاهدخت دایانا
نماد حقوق زنان، مهمترین زن در کتابهای کمیک. طبیعتاً، این یعنی همیشه به او کم توجهی میشده که به همین دلیل حضور او رفته رفته کمرنگ شد (او یکی از اعضای موسسان جامعه عدالت بود، اما خب به طور مخفی) و بیشتر از هر کدام از مردان ایکس، قدرت خود را از دست داده و دوباره به پا خیزید. اما در واقع، او به اندازه سوپرمن قدرتمند است، در لباسهای قشنگ جذابتر از اوست و طرفداران پسر زیادی دارد. در طی سالها “گلوریا استاینم” (فمنیست بزرگ) نقش او را به عنوان شخصیتی قدرتمند مورد تحسین قرار داد- او اولین شخصیتی زنی بود که تصویرش در روزنامهام اس چاپ شد- و رمان نویس بزرگ “جودی پیکولت” چندی پیش مقالهای نوشت، و به تحسین اعمال این شخصیت پرداخت.
علامت مخصوص: به زیبایی آفرودیت، به دانایی آتنا، چابکتر از هرمز، و قدرتمندتر از هرکول. توانایی پرواز کردن دارد و کمند حقیقت و بازوبند جادویی را در دست دارد.
در سینما و تلویزیون: “لیندا کارتر” با بازی در برنامه تلوزیونی او در دهه ۷۰ بینندگان را شگفت زده کرد، و در فیلم انیمیشنی محصول ۲۰۰۹ این شخصیت نیز “کری راسل” صداپیشه او بود. “گل گدوت” برای کمپانی دی سی قدم به پیش گذاشت” در فیلم “بتمن مقابل سوپرمن” (Batman V Superman) معرفی شد و در فیلمهای جداگانه خود به کارگردانی “پتی جکینز”، در “لیگ عدالت” (Justice League) و دیگر فیلمها نقش آفرینی کرد.
یکی دیگر از شخصیتهای مارول که در ابتدا قبل از اینکه به یک ضدقهرمان تبدیل شود، به عنوان یک تبهکار معرفی شد (یکی از تبهکاران دینیا مرد عنکبوتی، که البته در ابتدا در “مرد عنکبوتی شگفت انگیز” (Amazing Spider-Man) شخصیت تقریباً خوبی بود). حالا “پانیشر” یکی از شخصیتهای نمادین مارول است. یک مأمور کارکشته نیروی دریایی، پس از اینکه خانوادهاش را در قتلی از دست میدهد تصمیم میگیرد با کشتن تمام جنایتکاران آنان را مجازات کند، شاید تعجب برانگیز نباشد که فضای تاریک و نا امید کننده دهه ۷۰ یک روانی وحشی و ناسازگار را به خود دید (و بدون شک کسل چنین شخصی است، بحثی هم باقی نمیماند) که به شخصیت مورد علاقه همگان تبدیل شد. در حقیقت، بودن زیر پرچم محدود مارول هرگز برای پانیشر مناسب نبود- در سالهای اخیر “گارت انیس” با بودن تحت پوشش لیبل مکس توانست داستان ضمیمه پانیشر را طراحی کند، که قلب تیره و مسائل روانشناختی فرانک کستل را به خوبی در آن توضیح داده و باعث شده که خوانندگان خشنترین و محبوبترین شخصیتشان را از زاویهای متفاوت ببینند.
علامت مخصوص: تیشرت سیاه رنگ با شکل یک اسکلت در مرکز آن. عطشی پایان ناپذیر برای انتقام. و تفنگ. تفنگهای زیاد.
در سینما و تلویزیون: سه فیلم پانیشر متفاوت و سه پانیشر مختلف. برخلاف تمام شخصیتهای دیگر پانیشر ثابت کرد شخصیتی پیچیده است. “ری استیونسون”، “دالف لانگرن” و “توماس جین” همگی شانس خود را برای بازی در این نقش امتحان کردند، اما این “جان برنثال” بود که توانست رفتار ناهنجارانه، تمایلات خشن و انسانیت زخم خورده این شخصیت را به خوبی به تصویر بکشد. ابتدا در “درِدویل” (Daredevil) محصول نتفلیکس و سپس در سریال کوتاه مخصوص به خودش.
آیا میدانستید؟: برخلاف دیگر شخصیتهای ارول که هر بار با گذشت پنج سال از انتشار مجموعه کمیک مربوط به خود یکسال بزرگتر میشوند (حداقل)، پانیشر طبق زمان واقعی به سنش اضافه میشود. از آنجایی که پانیشر ۱۶ فوریه سال ۱۹۵۰ متولد شد، در حال حاضر مردی ۵۰ ساله است که در حال سرویس کردن تبهکاران میباشد.