بزرگترین تبهکار کتابهای کمیک شخصیتی به زیرکی دشمنش بتمن. جوکر دلقک دنیای جنایت است (او تمام ماهیهای شهر گاتهام را زهرآلود کرد) یک سادیسمی (که مسئول فلج شدن “دختر خفاشی” بوده و حداقل یک “رابین” را به قتل رساند) که همیشه تمام تلاش خود را میکند با شوخیهای عالی خود زیر شنل بتمن را ببیند. حس شوخ طبعی جوکر چیزی است که “بروس وین” از آن متنفر است کمیکهای زیادی با شکل بتمن و جوکر در آیینه یا روبروی یکدیگر، در این باره ساخته شداند (“بازگشت شوالیه تاریکی” از “فرانک میلر”، “جوک کشنده” از “آلن مور” و “برایان بولاند”، “تیمارستان آرکهام” از “گرانت موریسون” و “دیو مک کین”، “عاشق پیشه و بانو” از “مایکل گرین” و “دنیس کوئن”). ظاهر ابتدایی این شخصیت از تصویر “کونارد ویدت” با نام “مردی که میخندد” گرفته شد.
علامت مخصوص: موی سبز، صورت سفید، لبخند خاص، کت و شلوار زوت بنفش و شیطانی. خنده دیوانه وار.
در سینما و تلویزیون: “سزارو رومرو”، “جک نیکلسون“، “هیث لجر” (روحش شاد)، “جرد لتو” و حالا “واکین فینیکس” بازیگرانی هستند که در لایو اکشن جوکر نقش آفرینی کردند. “مارک همیل” به عنوان صداپیشه این شخصیت در مجموعه انیمیشنی و بازی “آرکهام” عملکرد فوق العاده ای داشت.
آیا میدانستید؟: جوکر قبل از اینکه معروف شود، یک دزد معمولی به نام “کلاه قرمزی” بود.
قاضی درد (مانند پانیشر و چارلز برانسون در “دث ویش”) که تا حدودی به این دلیل ساخته شد تا نشان دهد ابرقهرمانان داستانهای کمیک و پلیسهای اسلحه در دست ذاتاً فاشیست هستند، با موفقیت بالایی روبرو شد و نشان داد حتی بینندگان آزادی خواه هن انواع خاصی از فاشیسم را جالب توجه میدانند. در آیندهای پر هرج و مرج مگاسیتی یک، درد بخشی از یک گروه قضات است که همزمان به دستگیری افسران، سیستم حقوقی و جلادها میپردازد. مانند یکی دیگر از کمیکهای بلند بریتانیایی دیگر، قاضی درد هم طنزی از زاویه دید بریتانیایی است که افراط گرایی آمریکا را در قالب طنز بیان میکند، و درد مانند کابوی، فردی خشن، مشوش و ذاتاً با وقار است که مفهوم قهرمان آمریکایی بودن را نشان میدهد. یکی از مشکلات نویسندگان رویارویی با تبهکارانی بود که درد در برابر آنها خوب به نظر میرسید، اما توانستند این مشکل را با “قاضی مرگ” حل کنند.
علامت مخصوص: چانهای بزرگ، کلاهخود براق و همچنین پارچه چرم، به اندازهای که میتواند با ان در “مردم روستا” جایی برای خود دست و پا کند، رفتار انعطاف ناپذیر با مجرمان. تکه کلام:”خود من قانونم.”
در سینما و تلویزیون: “سیلوستر استالونه” در فیلمی نقش قاضی درد را بازی کرد، این فیلم در ابتدا قوی شروع شد اما وقتی سیلوستر کلاهخود خود را برداشت و با نشان دادن صورتش سنت دیرینه درد را بشکند، افت کرد. در فیلم بعدی سال ۲۰۱۲ “کارل اوربن” این اشتباه را تکرار نکرد، اما بینندگان زیادی این فیلم را تماشا نکردند.
آیا میدانستید؟: سلبریتی های طرفدارد قاضی درد “جاناتان رأس”، “سیمون لی بون”، “لمی” و “تری پرچت” هستند.
دیگر نامها: مورفئوس، سندمن، اونئروس، پادشاه دریم، لرد شفر، کایکول و …
“سندمن” اثر “نیل گیمن” بسیار شبیه به تکرار قبلی دی سی بود: کارآگاهی بلندقد، با استایل گت، موی تیره به جای یک گارآگاه با ماسک گازی و کت مندرس (البته این دو یک شب در کمیک “تئاتر نیمه شب سندمن” با یکدیگر ملاقات کردند). این مرد قدرتمند، دائماً با نقشههای خواهر و برادرانش (“سرنوشت”، “مرگ”، “میل”، “نا امیدی”، “ویرانی” و “دیوانگی” خواهر برادران او هستند) از گروه “بی پایان” و موضوعات مربوط به پادشاهی “رؤیا” درگیر است، موضوعاتی مانند وظیفه محافظت (یا نابودی) انسانهایی که با آنها ارتباط برقرار میکند. در طول این مجموعه که او را از زندان به پایان دنیا میبرد، دریم چیزهایی جدیدی یاد می گرد و رشد میکند که خود چیزی عجیب است، و همین موضوع شهرت کتابهای او را توجیه میکند، و ما را با دنیای اساطیر، تاریخ، و خلاقیت دیوانه وار اما خالصانه “گیمن” روبرو میکند.
علامت مخصوص: بزرگتر از خدایان؛ تمام رویاها را کنترل میکند، داستان سرایی میکند و خیال پرداز است. قدرت او حد ندارد، اما قوانین خانوادگی و محترم شمردن وظیفههایش تنها محدودیت اوست.
در سینما و تلویزیون: هنوز قرار نیست نسخه تلوزیونی این کمیک ساخته شود، اما اگر بشود دوست داریم بازیگران زیادی را انتخاب کنیم. “جوزف گوردون لویت” برای مدتی به پروژه سندمن علاقه نشان داد، اما بعد منصرف شد. در واقع سریال “لوسیفر” (Lucifer) بر اساس داستان سندمن ساخته شده است.
آیا میدانستید؟: در طول پخش این کمیک ظاهر دریم از “دیوید بوی”، “پیتر مورفی” در “باوهاوس” (Bauhaus)، “رابرت اسمیت” در “درمان” (The Cure) و خود “نیل گیمین” الهام گرفته شده بود.
مرد عنکبوتی، مرد عنکبوتی… بقیهاش را خودتان بلدید. این داستان که توسط “استن لی” و “استیو دیکتو” نوشته شده (برخلاف تصور “جک کربی” سازنده این اثر نیست)، چهره دنیای کمیکهای مارول زندگیش را به عنوان یک نوجوان شروع کرد: پسری نوجوان که مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی و در ایجاد ارتباط با دختران هم مشکلاتی داشت، و به قدرتهای ماورایی دست پیدا میکند که تنها مشکلاتش را کم نکرد، بلکه مشکلات بیشتری هم برایش ساخت. “پیتر پارکر” در آن زمان با سوپرمن، بتمن و چهار شگفت انگیز که در کتابهای کمیک ماجراجوییهایی داشتند تفاوت داشت. خب از آن موقع به بعد عنکبوت کوچک ما رشد کرد، و یاد گرفت که با تلاش میتوان چیزهای زیادی به دست آورد، و حتی میتوان همسر “مری جین” هم شد. مرد عنکبوتی مرد و دوباره با قدرتهای بیشتر به زندگی بازگشت، از او کلون ساختند، سیمبیوت های فضایی و روزنامه نگاران عصبانی به او حمله کردند، او حتی در مجموعه “جنگ داخلی” هویت مخفی خود را افشا کرد، اما همچنان حس شوخ طبعی خود را دارد، و در حین مبارزات مهلک همچنان طعنههای طنز خود را ادا میکند همچنین برای تصویر صفحه اول کتاب ژستهای فوق العاده ای میگیرد. معمولاً شخصیتها و خود کمیک به مکانهای تاریک روی میآورند، اما جستجوی روح و تفکر ژرف واقعاً برای تار پرتاب کن محلهتان مناسب نیست. او عنکبوتی است که در روشنایی روز زنده میماند.
علامت مخصوص: لباس قرمز و آبی، و چشم بند که طرح تار عنکبوت دارد. مرد عنکبوتی قدرت و چابکی یک عنکبوت را دارد، حس عنکبوتی قوی که در هنگام خطر به او هشدار میدهد. و حتی تارهایش را هم خودش تولید میکند. چه بچه باهوشی.
در سینما و تلویزیون: در فیلم دهه ۷۰ “نیکولاس هاموند” نقش او را بازی کرد. در انیمیشنها “کریستوفر دنیل برین” صداپیشگی این شخصیت را بر عهده داشت، “توبی مگوآیر” در سری فیلمهای ساخته “سم رایمی” نقش آفرینی کرد. “اندرو گارفیلد” شروعی عالی داشت، اما قسمت دوم فیلم یعنی “مرد عنکبوتی شگفت انگیز ۲” (The Amazing Spider-Man ۲) موفقیت آمیز نبود، چرا که اشتباهات قسمتهای قبلی را تکرار کرد. از طرف دیگر “تام هالند” از اولین نقش آفرینیاش در فیلمهای مارول، مورد علاقه بینندگان بود.
آیا میدانستید؟: افشای هویت مرد عنکبوتی به مردم شوک بزرگی برای “جنگ داخلی” مارول بود. اما این موضوع باقی نماند، چرا که مرد عنکبوتی با “مفیستو”ی شیطان معامله کرد و زمان را به عقب برگرداند، و هویت مخفی خود را نگه داشت.
در ابتدا به عنوان یک تبهکار ظاهر شد و هالک را به زحمت انداخت، اما کم کم به یک قهرمان تبدیل شد. “ولورین” همیشه شخصیتی بود که با سایههای خاکستری مشکلی نداشت و این تناقضات. پیچیدگیهای اوست که باعث شد همه فن حریف باشد. او خشونت وصف ناشدنیای دارد و غریزه حیوانی نیز دارد، اما در صورت نیاز قادر است عکس العمل های احساسی خود را با کمی محاسبه تعدیل کند. ولورین یک تبهکار نیست: مطالعات او در ژاپن و سابقه طولانیش برای سفر کردن، جاسوسی و پیدا کردن دردسر باعث شده درباره فرهنگهای مختلف دانش کسب کند، به زبانهای مختلف صحبت کند و از نوشیدن آبجوی سرد لذت ببرد. (برای مثال در داستان “مردان ایکس خارق العاده” اثر “جاس وودان”، ولورین با خوردن یک آبجوی سرد از هیپنوتیزم بیرون میآید). همچنین او ریشهایی دارد که چندین نسل از مردان آرزوی داشتنش را داشتند.
علامت مخصوص: توانایی احیای بالا، استخوانهای شکست ناپذیر و پنجههای قابل جایگزینی. بهترین چیز کاری است که انجام میدهد، اما کاری که انجام میدهد آنقدرها هم خوب نیست.
در سینما و تلویزیون: “هیو جکمن” در شش فیلم “مردان ایکس” و سه اسپین آف از “ولورین” به خوبی نقش آفرینی کرد. جکمن حدود یک فوت از شخصیت کمیک بلندتر است، اما خشونت و رفتار او را به خوبی به تصویر میکشد. آخرین قسمت فیلم “لوگان” وداع سختی بود.
آیا میدانستید؟: در ابتدا ولورین یک گرگ تغییر شکل یافته بود نه یک انسان تغییر شکل یافته. اما این موضوع حتی برای یک کمیک هم مسخره است.
۳. جان کنستانتین – (هل بلیزر/ کنستانتین- Hellblazer / Constantine)
اسم او “کنستانتین” است، اما اسم کمیک “هل بلیزر”. “آلن مور” که این شخصیت را در کمیک “موجود باتلاقی” به عنوان کاراکتر مکمل طراحی کرده بود، عقیده داشت یک غول آبی رنگ بسازد. اگر “دکتر استرنج” در تاکستث به دنیا میآمد، با خود جان کنستانتین فرقی نداشت، چرا که رفتارشان کاملاً به هم شبیه است. کنستانتین شخصیتی پیچیده است، و تنها کسی است که دوستان و افراد مهم زیادی که در زندگیش داشت همگی کشته شدند. او قلب مهربانی دارد، اما عقیده دارد که خوبی همیشه موفق نخواهد بود. و باید بگویم کانستنتین مردی است که در مواجهه با مرگ، نه تنها لبخند میزند، بلکه به او میگوید تن لشش را گم و گور کند. جالب اینجاست که “مور” بسیاری از ویژگیهای خود را در کنستانتین قرار داده است او زیر دست نویسندگانی مثل “جیمی دلانو” و “گارت انیس” کسی که در آرک “عادتهای کشنده” به کنستانتین سرطان ریه داد، به شهرت رسید، و یکی از پرطرفدارترین کتابها در تاریخ کتابهای کمیک است.
علامت مخصوص: موی بلوند، کت بارانی، رفتار زیرکانه. همیشه یک سیگار در گوشه ل*ب خود دارد، دارای لهجه لیورپولی روحی افسون شده و مهارتهای جادویی.
در سینما و تلویزیون: “کیانو ریوز” این شخصیت را در فیلم “کنستانتین” (Constantine) اثر “فرانسیس لورنس” بازی کرد. در سریال کوتاه “کنستانتین” و “کماندار” (Arrow) و “افسانههای فردا” (Legends Of Tomorrow)، “مت رایان” نقش او را بازی کرد.
آیا میدانستید؟: کنستانتین یکبار در گروه موسیقی “ماکوس ممبرنس” نوازندگی کرد. بررسی کردیم و متوجه شدیم در واقع یک گروه موسیقی با همین نام وجود دارد، اما مطمئن نیستیم که طرفدار “هل بلیزر” باشند.
دیگر نامها: بروس وین، شوالیه تاریکی، مبارز شنل پوش
زمانیکه “باب کین” با ایده پسری خوشتیپ و میلیونر که در طول شب لباسی خفاش مانند میپوشد، و به جنگا با تبهکاران میرود، هرگز فکر نمیکرد این داستان به کجا خواهد رسید. تقریباً هفتاد سال از آن زمان گذشته، و ما باز هم منتظریم فیلم جدیدی از بتمن ساخته شود، در حالی که “مبارز شنل پوش” ما به یکی از بهترین شخصیتهای کتابهای کمیک تاریخ تبدیل شده است. جذابیت بتمن در چیست؟ اول اینکه بتمن به طور کلی فوق العاده است. از طرف دیگر خوش چهره است. در اینجا آرزویی تحقق بخشید وجود دارد و آن این است که بر خلاف ابرقهرمانهای دیگر بتمن قدرت ماورایی خاصی ندارد و فقط بر قدرت بدنی، هوش و تلاش خود تکیه میکند. او کلکسیونی از عکسهای تبهکاران بزرگ دارد. این شخصیت بیشتر از شخصیتهای دیگر در تلویزیون ظاهر شده که همین به او کمک کرد بیشتر دیده شود. و البته، در طول سال این شخصیت بارها تکرار شده از مبارزه در جنگ گرفته تا شوالیه بسیا بسیار تاریک “فرانک میلر”، بتمن متعلق به همه است.
علامت مخصوص: شنل بلند؛ لباس خاکستری- سیاه با نشان خفاش روی سینه آن؛ توانا در جنگهای تن به تن و ذهن آنالیزگر قدرتمند.
در سینما و تلویزیون: هیچ ابرقهرمانی به اندازه بتمن در صفحه سینما و تلوزیون ظاهر نشده است. “آدام وست”، “مایکل کیتون”، “وال کیلمر”، “جرج کلونی“، “کوین کانری” (صدا پیشه) و “کریستین بیل” همگی در به تصویر کشیدن بتمن تمام تلاش خود را کردند. “بن افلک” در “بتمن مقابل سوپرمن: طلوع عدالت” (Batman v Superman: Dawn Of Justice) و “لیگ عدالت” (Justice League) نسخهای پختهتر از بتمن را نقش آفرینی کرده، و “ویل آرنت” در انیمیشن “لگو” نسخهای متفاوت از او را بازی کرد. دفعه دیگر نوبت “رابرت پتینسون” است.
آیا میدانستید؟: “باب کین” در ابتدا لباس بتمن را با سایهای از رنگ قرمز طراحی کرده بود. آنقدر کم که بروس با سایهها همرنگ شود.
اولین بودن خیل مهم است، اما این مسیری است که سوپرمن از پرواز با ابرقهرمانانی که دنباله رو او بودند، به دست آورد. چه تعداد قهرمان دیگر از سال ۱۹۳۸ به مدت ۸۰ سال حضور داشته، و همچنان محبوب باقی ماندند؟ در واقع همتایان سوپرمن، مرد عنکبوتی و ولورین نیستند، بلکه “شرلوک هولمز”، “تارزان” و “جیمز باند” هستند که همچنان با بازسازیهای کلاسیک خود پا بر جا ماندند. سوپرمن هر از گاهی عقب نشینی هایی هم داشت: مبارزه او برای حقیقت، عدالت و شیوه آمریکاییها شریف است، اما مبارزه انتقام جویانه او با بتمن خیلی قابل درک نبوده است (خصوصاً وقتی که از “روش آمریکاییها” خسته شده بودیم) دامنه قدرتهای او بسیار گسترده است در نتیجه پیدا کردن مخاطراتی که ارزش وقتش را داشته باشند، سخت است (پس باورش سخت است که تا دههها یک آدم کچل با آزمایشگاهش تنها مشکل او بود) و ظاهر و رفتار گیرای او هر بار توسط فردی واقع گرا و غمگین به چالش کشیده میشود. به همین دلیل است که کمیکها همیشه عناصر اصلی وجود او را مورد آزمایش قرار میدهند، و او را به عنوان یک کمونیست (پسر سرخ) یا فردی بریتانیایی (بریتانیایی اصل) در نظر می گرد، یا او را با افراد خوب جاویدان مانند “بیزارو” مقایسه میکنند که این موضوع به محبوبیت او میافزاید. اگر سوپرمن نبود، هرگز ژانری جداگانه بریا داستانهای ابرقهرمانی به وجود نمیآمد، هر بار شخصیت قدرتمند دیگری پس از او ساخته میشد، پس مدتی مشخص میشد که چقدر به کال آل شبیه بوده و یا چقدر با او متفاوت بوده است.
علامت مخصوص: ردای قرمز، لباس چسبان آبی، نماد حرف “اس” روی سینه، قدرتهای گسترده (پرواز کردن، رویین تن بودن، اشعه ایکس/ دید حرارتی، سرعت بالا و…)، دارای دو هویت جداگانه یکی به عنوان خبرنگاری خوش رفتار و دیگری سوپرمن، موی مجعد، حساسیت به کریپتونیت. تکه کلام: “بالا، بالاتر و دور از دسترس”؛ “سریعتر از گلوله، فقط با یه خیزش میتونم به فراز بلندترین ساختمونا برم” و…
در سینما و تلویزیون: در سینما و تلوزیون “کرک آلین”، “جرج ریوز”، “کریستوفر ریوز”، “دین کین”، “برندون روث” و “تام ویلینگ” نقش سوپرمن را بازی کردند. جدیدترین بازیگر سوپرمن “هنری کویل” بود، که البته ان روزهای خوش دیگر تمام شدهاند.
آیا میدانستید؟: “نیکلاس کیج” یک کپی از اولین قسمت “کمیکهای اکشن” داشت، کمیکی که سوپرمن برای اولین بار در آن ظاهر شد. یک بار در دزدی آن را از دست داد، اما دوباره به او باز گردانده شد، ودر سال ۲۰۱۱ در یک مزایده آن را به قیمت ۲,۱۶۱,۰۰۰,۰۰ دلار به فروش رساند.