نظارت همراه رمان تمنای عشق | ناظر: دلارامــ!

[Blu moon]

نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید

نویسنده: @HADIS.HPF
ناظر: @دلارامـــ!
لینک تاپیک تایپ:

در حال تایپ موضوع 'رمان تمنای عشق | نویسنده hadis hpf'

1/16/24

به ویلا که رسیدیم در عرض شاید یک ساعت و نیم ونوس میرزا قاسمی درست کرد، این دختر آشپز فوق‌العاده‌ای بود.
بعد از شام وقتی کنار ساحل جلوی آتیش باهمدیگه نشسته بودیم بهش نگاه کردم.
زندگی ونوس با آرامش و خوشبختی جلو می‌رفت؛ درست برعکس زندگی من!
گاهی اوقات، بهش حسادت می‌کنم.
- چرا بهم زل زدی؟
خندیدم و در حالی که با چوبی روی شن خطوط بی‌معنی می‌کشیدم گفتم:
- بعضی وقت‌ها دلم می‌خواد جای تو باشم.
پوزخندی زد و زیر ل*ب زمزمه کرد.
- من می‌خوام از عماد طلاق بگیرم.
تکه چوب از دستم افتاد و متعجب نگاهش کردم، ونوس با چشم‌های پر از اشک بهم نگاه کرد و گفت:
- من شرمنده‌ی عماد هستم.
مثل یک بمب یهو از...

• HADIS.HPF
• hadis hpf کاربر انجمن کافه نویسندگان انجمن تایپ رمان انجمن رمان انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن کافه نویسندگان انجمن کافه نویسندگان مرجع اصلی تایپ و دانلود رمان تایپ رمان حدیث پورحسن رمان آنلاین تمنای عشق از hadis.hp کاربر انجمن کافه نویسندگان رمان آنلاین عاشقانه و رئال رمان انلاین تمنای عشق رمان تمنای عشق رمان تمنای عشق از hadis.hp رمان تمنای عشق از hadis.hp کاربر انجمن کافه نویسندگان رمان در حال تایپ تمنای عشق از hadis.hp کاربر انجمن کافه نویسندگان
• پاسخ‌ها: 58
• تالار: رمان‌های درحال تایپ

• 

 

[HADIS.HPFHADIS.HPF عضو تأیید شده است.]

سلام عزیزم ۵ تا پارت جدید ارسال شد

 

[Blu moon]

سلام عزیزم ۵ تا پارت جدید ارسال شد

@دلارامـــ!

 

[دلارامـــ!]

سلام عزیزم ۵ تا پارت جدید ارسال شد

سلام جانا
چک میشه

 

[دلارامـــ!]

سلام عزیزدلم وقتت بخیر.
هر پنج پارت رمانت چک شدن. پنج پارتی که نشون از زیبایی قلمت داشتن و به راحتی تونست منو با داستان قشنگت همراه کنه. هرچند از قبل هیچ زمینه‌ای درمورد اثرت نداشتم؛ اما وصف احساسات و چینش درست کلمات، باعث شده بود حس غریبی با متنت نداشته باشم و بتونم خودم رو باهاش وفق بدم‌.
اما چند نکته‌ی ریز وجود دارن که باید بگم، من فکر می‌کنم دلیلش نداشتن اطلاعات یا ناآشنا بودن به قواعد نیست؛ بلکه کمی کم دقتی بود که می‌تونه برای هر نویسنده‌ای حین نوشتن پیش بیاد.
من هر پنج پارت رو ویرایش کردم؛ اما این نکات ریز رو بهت یادآوری می‌کنم که توی پارت‌های بعدی، حتما بهشون دقت کنی

---

پارت اول - ۵۵
• یه جاهایی یادت رفته بود نیم‌فاصله‌ها رو رعایت کنی.
مثل: چشما - چشم‌ها
وقتا - وقت‌ها
• توی هر پنج پارت، یه جاهایی بودن که فراموش کرده بودی از ی استفاده کنی که توی این پارت، یه مورد به چشمم خورد.
موکا معروفت - موکای معروفت
• علائم نگارشی توی برخی از موارد رعایت نشدن‌‌.
...سرم رو به سمتش چرخوندم، توی اون لحظه هیچ‌چیز...
بجای ویرگول بهتره از نقطه استفاده بشه، چون جملاتت چندان بهم مربوط نیستن.

---

پارت دوم ـ ۵۶
• یه جایی جمله رو نوشتی، بعدش دیالوگ آوردی. ایراد کار اونجایی بود که اومدی بعد جمله، دو نقطه قرار دادی؛ درحالی که جمله، فعل گفتن نداشت.
پتو رو دورم پیچید:
- دیالوگ.
این دونقطه بهتره با نقطه ساده جایگزین بشه.
• از اونجایی که متنت نه محاوره هست نه ادبی، بهتره نه زیاد ادبی طور باشه نه زیاد محاوره‌ای طور. مثلا توی این مورد و یکی که توی پارت پنج قراره بهش اشاره کنم ( با ایموجی ستاره علامت میزنم) زیاد محاوره‌ای طورش کردی.
ایوون - ایوان
• چند تا نکته‌ی ریز هم که مربوط به نیم‌فاصله، فعل، را و ی هستن.
اندازه من - اندازه‌ی من
منو - من رو
معرفی کند - بکنه
نگاش می‌کرد - نگاهش می‌کرد

 

[دلارامـــ!]

پارت سوم ـ ۵۷
• استفاده ویرگول به جای نقطه.
از نیمه شب کمی گذشته بود، صدای تنفس آروم... .
• نیم‌فاصله، را و ی.
برمیگردم - بر‌می‌گردم.
شکنجه خودم - شکنجه‌ی خودم.
• رعایت نکردن نقطه ویرگول.
می‌خواستم بگم صدات دیگه من رو آروم نمیکنه؛ بلکه از درون...

---

پارت چهارم ـ ۵۸
• صبح به خیر - صبح‌بخیر
• نوشتن تو بجای توی.
کفش‌هام رو تو دستم گرفتم.
تو ماسه‌ها.
تو سکوتش.
• توی این جمله، می‌تونستی با جایگزین کردن علائم نگارشی درست، احساس بیشتری به متن بدی. ( از نظر نگارشی هم درست نیست)
نمی‌دونم چرا ولی... بیشتر از همیشه.
نمی‌دونم چرا؛ ولی بیشتر از همیشه!

 

[دلارامـــ!]

پارت پنجم ـ ۵۹
پارت پنجم به غیر از این دو مورد، چندان مشکل خاصی نداشت جز اونایی که بالا اشاره کردم و بخاطر کم دقتی توی این پارت هم به چشم می‌خورد.
• نونوا - نانوا
• توی این پارت من دو جا به چشمم خورد که بیشتر از حد مجاز از ویرگول استفاده کردی.
مثال: نمک، فلفل، یه ذره پونه خشک.
وقتی تعداد چیزایی که میخوای بشمری بیشتر از دوتا بود، رسیدی به آخری باید از واو استفاده کنی و استفاده دوباره ویرگول جایز نیست.
یه مثال دیگه: نون تازه، املت داغ، پنیر محلی، زیتون، و یه لیوان چای دارچین.
اینجا هیچ نیازی نبود قبل از واو از ویرگول استفاده کنی.

---

چند تا نکته‌ی ساختاری هم داشت متنت که من به دلیل محدودیت دسترسی ویرایش نزدم؛ اما خودت میتونی ویرایش کنی یا هم به دست ویراستار بسپری که موقع ویرایش درستش کنه.
یه جاهایی فعل اشتباه توی جمله بکار برده بودی. جایگاه جمله درست بود اما ساختار فعلی اشتباه.
مثلا: شمشیر رو از رو برای من کشید.
اینجا ساختار فعلی کشید اشتباهه و میتونی بجاش از فعل بست استفاده کنی.
یه مثال دیگه: ل*ب‌هاش نیمه‌لبخند داشت.
انگار یه جوریه که آدم میفهمه منظور چیه ولی عجیبه جمله. مثلا من بعنوان خواننده ترجیح میدادم با این جمله روبرو بشم که: روی ل*ب‌هاش، لبخند نیمه‌جونی نشوند.
البته اینی که گفتم پیشنهاده و با سلیقه و قلم خودت باید ساختارش رو درست کنی.

---

خب عزیز دلم این از نظارت پنج پارت اخیرت.
امیدوارم برات مفید بوده باشه.
منتظر پارت‌های بعدی و قشنگت هستم
قلمت مانا