آخرین محتوا توسط زهرا مشرف

  1. زهرا مشرف

    همگانی جویبار روایت| سری دوم- مهرماه

    صدای طغیان گاه و بیگاه آب رود در گوشش می‌پیچید و و هر لحظه بر ترسش می‌افزود. همان‌طور که جلو می‌رفت، حرف‌های پیرزن همسایه توی ذهنش زنده می‌شد که می‌گفت آن درمانگر هیچ‌وقت دوا و دکتر نخوانده، اما خیلی‌ها را سرپا کرده. پیرزن تعریف می‌کرد زنی بوده که بچه‌اش از تب نمی‌افتاده، همه امیدشان را از دست...
  2. زهرا مشرف

    اطلاعیه درخواست نقد اولیه شورا | رمان

    درخواست نقد موضوع 'رمان واپسین لحظه|زهرا مشرف' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41953/
  3. زهرا مشرف

    اطلاعیه درخواست نقد اولیه شورا | رمان

    درخواست نقد موضوع 'رمان باد هم دختر بود|زهرا مشرف' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41948/
  4. زهرا مشرف

    اطلاعیه درخواست نقد اولیه شورا | رمان

    سلام. درخواست نقد موضوع 'رمان مغازه‌ی چیز‌های‌گمشده| زهرا مشرف' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41937/
  5. زهرا مشرف

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ] ۱۴۰۴

    سلام و خسته نباشید. درخواست جلد برای موضوع 'رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست|زهرا مشرف' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41968/
  6. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم غذا |

    والک پلو
  7. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان باد هم دختر بود | ناظر: Helen.m

    تشکر.. ویرایش انجام شد🙏
  8. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    آره بابا حاضری همین الان در لحظه یک خواستتو رها کنی؟
  9. زهرا مشرف

    همگانی ~آخرین کتابی که خواندی چی بود؟~

    صد سال تنهایی برداشت شخصیم اینه که انگار داری تاریخ یک خانواده رو می‌خونی، ولی در واقع داره تاریخ تنهایی بشر رو برات روایت می‌کنه. پر از چرخه‌های تکراریه؛ آدمایی که اسماشون تکراریه، اشتباه‌هاشونم تکراریه. حس می‌کنی زندگی ما آدم‌ها هم همینه: یه دایره که بارها می‌چرخیم. پیشنهادم برای کسایی هست که...
  10. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    ندارم ندارم وسایل گمشده؟
  11. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل بازی دسته جمعی؟
  12. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    بله حاضری زندگیت بره روی دور تند.؟
  13. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    دارم یک وسیله هوشمند غیر موبایل؟
  14. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل در لحظه زندگی کردن.؟
  15. زهرا مشرف

    همگانی ~آخرین کتابی که خواندی چی بود؟~

    از کتاب‌های قشنگ اینا قشنگ‌هاش بودن به نظرم. که شاید خیلی‌هاش‌و هم خونده باشید🤝. صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز. داستان چند نسل از خانواده‌ی بوئندیا در شهر خیالی ماکوندو. پر از عشق، سیاست و جادو. جنایت و مکافات از فئودور داستایوفسکی. داستان جوانی فقیر که برای رسیدن به عدالت خودش مرتکب...
  16. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    ندارم پیشبند برای ظرف شستن.؟
  17. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    حتما حاضری برگردی دوران بچگیت؟
  18. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    نیستم اهل حرف زدن زیاد با خودت؟
  19. زهرا مشرف

    همگانی یه کتاب بگو، نفری بعدی با حرف آخرش کتاب جدید بگه؟

    توهم بزرگ_ نورمن آنجل
  20. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان واپسین لحظه‌ | ناظر:Mitra_Mohammadi

    سلام. سه پارت فرستاده شد.
  21. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان مغازه‌ی چیز‌‌های گمشده | ناظر Mitra_Mohammadi

    سلام. یک پارت فرستاده شد.
  22. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان باد هم دختر بود | ناظر: Helen.m

    سلام و خسته نباشید. سه پارت فرستاده شد.
  23. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست | ناظر: Helen.m

    سلام سه پارت فرستاده شد.
  24. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان باد هم دختر بود|زهرا مشرف

    آن شب، در اتاقی که هنوز بوی چای گیتی از گوشه‌هایش می‌آمد، جعبه‌ی چوبی را دوباره باز کردم. با همان نوشته‌ای که انگار از دل زمان بیرون آمده باشد. دوباره آن‌ را خواندم: - زن بودن، همیشه لباس نبود. گاهی، زره هم بود. من، هر دو را پوشیدم و نترسیدم. چیزی در درونم تکان خورد. این کلمات، این "زن بودن"...
  25. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان باد هم دختر بود|زهرا مشرف

    هر روز، صبح زود قبل از شلوغی بازار و بوی چای دارچین می‌رفتم همان کوچه. دیوار همان بود، باد همان، حتی نور آفتاب هم مثل آن روز بود. اما نقش زن اسب‌سوار دیگر نبود. نه با چشم، نه با دوربین. انگار فقط برای یک لحظه آمده بود، برای من! عصرها را در کوچه‌های قدیمی می‌گذراندم. با مردم حرف می‌زدم. زنان...
  26. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان باد هم دختر بود|زهرا مشرف

    کوله‌ آماده‌ام را چک کردم تا از بودن همه وسایل مطمئن شوم. ساحل از پشت سر صدایم زد: - مطمئنی می‌خوای بری؟! در را باز کردم و آرام گفتم: - نمی‌دونم قراره چی پیدا کنم، ولی حس می‌کنم اگه نرم، یه چیزی ازم کم می‌مونه... سری تکان داد: - فقط قول بده هرجا که رفتی، خودتو جا نذاری. لبخند زدم: - قول...
  27. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان واپسین لحظه|زهرا مشرف

    آهسته در زدم و وارد شدم. مردی میان‌سال را دیدم که آرام روی صندلی چرخ‌دار نشسته بود. چشم‌هایش به دیوار روبرو خیره بود، اما حس کردم نگاهش به جایی فراتر از دیوارهاست. صدایی نداشت، اما حضورش مانند کوهی بود که سال‌ها سنگینی زمان را بر دوش کشیده. کمی مکث کردم و گفتم: - سلام، من هاتف هستم. می‌خوام...
  28. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان واپسین لحظه|زهرا مشرف

    در را که باز کردم، صدای موسیقی خفیفی در اتاق پیچید. صدای زن جوانی که آهسته زمزمه می‌کرد، بی‌آنکه بخواهد کسی بشنود. دختری روی تخت نشسته بود با موهایی کوتاه و بی‌رمق، اما چشمانی که برق می‌زدند. نه از شور، نه از امید. از چیزی شبیه مقاومت. تا مرا دید لبخندی زد. نه آن لبخندهای دردمند یا ساختگی،...
  29. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان واپسین لحظه|زهرا مشرف

    وقتی از اتاق بیرون آمدم، دنیا کمی آرام‌تر به نظرم می‌رسید. نه از آن آرامش‌هایی که بعد از گریه می‌آید، نه. از آن جنس آرامشی که شبیه پذیرش است. شبیه وقتی‌ست که آدم دیگر سعی نمی‌کند چیزی را انکار کند. تا پیش از این، فکر می‌کردم رنج بیشتر از آن‌که در درد باشد، در فریاد است. در شکایت. ولی او به من...
  30. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست|زهرا مشرف

    اگر این کتاب را تا این‌جا خوانده‌ای، یعنی صداها را شنیده‌ای. نه فقط صدای من، صدای خودت را هم، شاید. نمی‌دانم کی هستی. نمی‌دانم کجا نشسته‌ای. اما می‌دانم اگر به پژواک صدا گوش داده‌ای، حتماً جایی در درونت، چیزی تکان خورده. شاید مدت‌هاست چیزی را نگفته‌ای. شاید صدایی هست که هنوز جرئت نکرده شنیده...
  31. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست|زهرا مشرف

    ‌‌ - مردی که شنیدن را فراموش کرده بود - او را همیشه در مترو می‌دیدم. ور صندلی گوشه‌ی واگن، نزدیک در. کلاه لبه‌دار خاکستری، کت بادگیر طوسی و هدفون‌هایی که به‌نظر می‌رسید بخشی از گوشش شده‌اند. نه سلام می‌داد، نه نگاه می‌کرد. از همان‌هایی بود که همه‌چیز را با صدا پر کرده‌اند چون از سکوت می‌ترسند...
  32. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست|زهرا مشرف

    - زنی که خودش را نبخشیده بود - گاهی آدم، نه با دنیا که با خودش قهر است. نه به دیگران، که به خودش اجازه‌ی بخشیدن نمی‌دهد. زن حوالی ظهر به کتابخانه آمد. دست‌هایش بوی ضدعفونی‌کننده می‌داد و نگاهش شبیه کسی بود که به دنبال چیزی گم‌شده آمده؛ نه کتاب، بلکه خودش. میز امانت خلوت بود. برگه‌ای که برداشته...
  33. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان مغازه‌ی چیز‌های‌گمشده| زهرا مشرف

    - ‌‌گم‌کرده‌ی دخترک - صبحِ مغازه بارانی نبود. آفتاب با بی‌میلی داشت سرک می‌کشید، انگار خودش هم هنوز خوابش می‌آمد. دخترک مثل همیشه زودتر رسید. کلید انداخت، چراغ‌ها را روشن کرد و رفت سمت قفسه‌ی پنجم، جایی که همیشه دفترچه‌ی کوچک قهوه‌ای‌‌اش را می‌گذاشت. دفترچه‌ای که در آن هر روز می‌نوشت. مشاهداتش،...
  34. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    دارم گروه فامیلی که به زور توسش عضو باشی
  35. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    نه حاضری یک هفته حرف نزنی؟
  36. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    دارم عکسی که فقط خودت داشته باشید از کسی
  37. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    نیستم شلخته؟
  38. زهرا مشرف

    همگانی یه کتاب بگو، نفری بعدی با حرف آخرش کتاب جدید بگه؟

    هبوط- دکتر شریعتی
  39. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست | ناظر: Helen.m

    ممنون ازتون برای زحمتی که می‌کشید و وقتی که می‌زارید🪴. ویرایش شدند...
  40. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    نیستم دقیقه نودی؟
  41. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    دارم پتو بالش مخصوص
  42. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    دارم لباسی که خودت دوخته باشی
  43. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    ابداً. کتاب یادگاری؟
  44. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    دارم وسایل فانتزی؟
  45. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    نیستم آدمی که هر جا باشه راحت میخوابه؟
  46. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    ندارم لباس عروس؟
  47. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    نه وقت اضافه؟
  48. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل باج گیری؟
  49. زهرا مشرف

    دفتر نقاشی دفتر نقاشی زهرا مشرف

    - روش جدید نقاشی یاد گرفتم 🦥🤝 . . . با خامه و فوندانت!
  50. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    برادرام‌و هستم مسئولیت پذیر؟
  51. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    خیر ست کامل لوازم آرایش؟
  52. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    ایرانی و چای! علاقه افراطی به فست فود.؟
  53. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    نیستم اهل شبانه گردی؟
  54. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    ندارم تزئینات اتاق؟
  55. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    ندارم یه چیز هوش مصنوعی؟
  56. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل عکس گرفتن(زیاااد)
  57. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    ندارم هندزفری سیمی؟
  58. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    بگی نگی اهل وقت گذاشتن برای خودت هستی؟
  59. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    به شدت پیش هرکس یک شخصیت هستی؟(رفیق، خانواده، غریبه)
  60. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    حتما حاضری از جونت برای کسی بگذری؟
  61. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    ندارم ماشین ظرفشویی
  62. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل رودربایستی؟
  63. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    نه لباس یادگاری از بچگی؟
  64. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست | ناظر: Helen.m

    ببخشید، یک پارت دیگه بدون بررسی فرستاده بشه، رمان قفل میشه؟!
  65. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    نه زبان دوست داری؟
  66. زهرا مشرف

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    به اینکه برنامه بریزم، همه درسا رو یک دفعه‌ نزارم توشب امتحان و آروم آروم بخونم و مرور کنم. ولی می‌دونم این تصمیم و فکر به جایی نمیرسه. باز منم و شب امتحان و دروس محترمه🦥...
  67. زهرا مشرف

    اطلاعیه درخواست نقد اولیه شورا | قصه

    قصه ی دخترک و ماه ۹ قصه موضوع 'قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41996/ درخواست نقد اولیه.
  68. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    ندارم آدم مورد علاقه؟
  69. زهرا مشرف

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ] ۱۴۰۴

    سلام و درود؛ درخواست جلد برای موضوع 'قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41996/
  70. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    از آن شب به بعد، هیچ چیز در روستا مانند قبل نبود. نور مهتاب، هنوز بر خانه‌ها و کوچه‌ها می‌تابید و سایه‌ها، نرم و شاعرانه، روی زمین می‌لغزیدند. اما مهم‌تر از همه، دل‌های مردم تغییر کرده بود؛ همه عاشق شده بودند، همه حس می‌کردند که قلبشان با نور و سکوت ماه پیوند خورده است. دخترک، با لبخندی آرام و...
  71. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    و اما مردم... نشسته بر چمن‌ها و سنگ‌ها، با نگاه‌هایی پر از انتظار و کمی ترس، به آسمان خیره بودند. ناگهان، نور ماه درخشان‌تر شد. مانند دستی مهربان که پرده‌ای از سکوت را کنار می‌زند، ماه آرام و باشکوه بر آسمان ظاهر شد. نورش گسترده شد و همه چیز را با نوری نقره‌ای و جادویی پوشاند. دل‌های مردم پر از...
  72. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    یک روز، دخترک تصمیم گرفت که دیگر راز عشقش را تنها نگه ندارد. او دلش می‌خواست مردم روستا، کسانی که سال‌ها او را دیوانه می‌خواندند، حضور و زیبایی ماه را ببینند و درک کنند. او به جمع مردم رفت، با صدایی آرام اما پر از اطمینان گفت: - یک شب با من بیایید به تپه بالای روستا. بنشینید و نگاه کنید تا ماه...
  73. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    زمان، در آغو*ش نور ماه، آرام و نرم تند می‌گذشت. اما، همان‌طور که هر شب باید سپیده‌ی صبح می‌آمد، زمان بازگشت فرا رسید. ستاره، با نوری آرام و اطمینان‌بخش، دست دخترک را گرفت و به آرامی او را پایین آورد. به حیاط کوچک خانه‌اش، جایی که همه چیز همان‌جا بود اما دیگر هیچ چیز مانند قبل نبود. وقتی دخترک...
  74. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    دخترک، با دلی پر از شوق و دست‌های لرزان، جلوتر رفت و نشست. نور ماه مانند فرشی نقره‌ای، اطرافش را روشن می‌کرد و ستاره‌ها با حرکات نرم خود، گویی حلقه‌ای از نور و موسیقی خاموش دور آن‌ها ساخته بودند. دخترک حس می‌کرد که جهان اطرافش تنها به خاطر او و ماه وجود دارد، و هر نفسش با بوی شب و نسیم آسمان پر...
  75. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    دخترک احساس می‌کرد که زمین زیر پایش سبک و سبک‌تر می‌شود، و نسیم شب مانند دستی نرم و مهربان صورت و موهایش را نوازش می‌کرد. ستاره درخشان، مانند فانوسی طلایی، مسیر او را روشن می‌کرد و هر نگاهش به پایین، روستا را به شکل دریایی از چراغ‌های کوچک و سایه‌های آرام نشان می‌داد. ابرها مانند بال‌های نرم و...
  76. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    یک شب، وقتی مهتاب روی سقف خانه‌ها می‌لغزید و سایه‌های بلند در کوچه‌ها کشیده می‌شد، دخترک مثل همیشه در حیاط ایستاده بود و به آسمان نگاه می‌کرد که ناگهان در سکوت عمیق شب صدایی آرام و لطیف از دل آسمان شنیده شد: - دخترک.. قلب دخترک تند زد و چشمانش از حیرت گرد شد. ماه، با آرامشی که هیچ انسانی...
  77. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    شب‌ها آرام و طولانی بودند، و دخترک هر لحظه، با چشم‌هایی پر از شوق و کنجکاوی، به آسمان نگاه می‌کرد. ستاره‌ها، کوچک و درخشان، مثل فانوس‌هایی در دوردست، در سکوت به او نگاه می‌کردند و هر از گاهی نورشان لرزان می‌شد، گویی می‌خواستند با او حرف بزنند اما نمی‌دانستند چگونه. دخترک، با دستان کوچک و لرزانش،...
  78. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    در گوشه‌ای از روستایی کوچک و آرام، جایی که خانه‌ها با سقف‌های شیروانی قدیمی کنار هم صف کشیده بودند و دود بخاری‌ها آرام در هوا پراکنده می‌شد، دختری زندگی می‌کرد که دلش پر از رؤیا و خیال بود. او، دختری بود با موهای بلند و مشکی که در نسیم شب نرم و روان می‌رقصید، هر شب وقتی آخرین پرتوهای خورشید پشت...
  79. زهرا مشرف

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    الان که همچین بی‌رویه هم نیست. الان دیگه کم‌رویه شده. خانواده ها یا ندارن یا اگه دارن یک یا دوتا دارن. اعتقادشونم همین گرونیه. ولی خب حقیقت اینه که خدا بهت یک بچه داده روزیشم خودش میده.
  80. زهرا مشرف

    در حال تایپ قصه ی دخترک و ماه|زهرا مشرف

    قصه ی دخترک و ماه ژانر: تخیلی_عاشقانه رده سنی: نوجوان_بزرگسال خلاصه: دختری تنها، هر شب با آسمان نجوا می‌کند و در سکوت مهتاب، دنیایی پر از راز و نور را کشف می‌کند. سفر او به سوی نور و سکوت، قلب‌ها را لم*س می‌کند و دنیای اطرافش را برای همیشه تغییر می‌دهد.
  81. زهرا مشرف

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    به اینکه الان مولانا دم گوشم میگه: از کجا آمده ای؟ آمدنت بهر چه بود؟
  82. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم غذا |

    کباب ترش
  83. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    آره تاحالا شده بین سه راهی سخت گیر کنی
  84. زهرا مشرف

    دنباله دار مـن یه کلمـه میگــم تو بگـو تلخ ِ یـا شیـرین؟!

    شیرین نمره ی ۱۶(۷۰ درصد نمرس)
  85. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    ندارم اپلیکیشن های خارجی؟
  86. زهرا مشرف

    نقد کاربر رمان درحصار یک رویا اثر ملیحه حمیدی

    سلام و درود؛ اسم رمانتون جذاب، مرموز و فانتزیه و همچنین معنا داره. باعث کنجکاوی خواننده می‌شه و حس رمزآلودی که در متن هست رو تقویت می‌کنه. ژانر ترکیبی رمانتون، قدرت انعطاف در روایت و جهان‌سازی رو داره و خواننده‌ای که دنبال عمق و هیجانه رو جذب می‌کنه. میشه حتی به عنوان فانتزی فلسفی معنایی هم...
  87. زهرا مشرف

    نقد کاربر نقد اپیزود بچه‌های نسل ما | دیوا لیان

    سلام و درود دوست عزیز؛ نام رمان شما خیلی زیبا بود و به دل می‌نشست. ژانر و سبکتون تراژدی اجتماعی بود، با تمرکز بر بحران هویت نسل معاصر که کاملا به متن میومد. اگر اشتباه نکنم اپیزود، نزدیک به دکلمه یا پادکست ادبیه. و هر اپیزود مثل یک صحنه‌ی کوتاه سینمایی است با نورپردازی، سکوت و حرکات فیزیکی...
  88. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اعضای بدن |

    همسترینگ
  89. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    نه حاضری کسی و سرکار بزاری برای شوخی؟
  90. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اعضای بدن |

    ریب‌کِیج
  91. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    بله بیشتر از همه زنده بمونی؟
  92. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اعضای بدن |

    سیناپس
  93. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    خیر یک ماه با همه قطح ارتباط کنی؟(حضوری)
  94. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اعضای بدن |

    هپاتوسیت
  95. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اعضای بدن |

    هسته‌های سلولی
  96. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل درست خوندن؟
  97. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اعضای بدن |

    آلفا سلول
  98. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    بله بری تیمارستان برای کار کردن؟
  99. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    نیستم شوخ جمع؟
  100. زهرا مشرف

    مشاعره مشاعره با کلمات بی‌نقطه!

    آهو
  101. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    هستم مسابقات زیرزمینی و بری؟
  102. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    دارم اهل باشگاه
  103. زهرا مشرف

    مشاعره مشاعره با کلمات بی‌نقطه!

    لوله
  104. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم دارای حس ششم قوی
  105. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    ندارم پریز کنار تخت؟
  106. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل تئاتر؟
  107. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    با با کمال میل تو قبر بخوابی؟
  108. زهرا مشرف

    مشاعره مشاعره با کلمات بی‌نقطه!

    آخ ببخشید. اردو
  109. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل سینما
  110. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    دارم کسی که از دست داده باشی؟
  111. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم حیوان |

    گرزمار
  112. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    ندارم پلی استیشن
  113. زهرا مشرف

    دنباله دار مـن یه کلمـه میگــم تو بگـو تلخ ِ یـا شیـرین؟!

    شیرین صدای جارو برقی اول صبح؟
  114. زهرا مشرف

    مشاعره مشاعره با کلمات بی‌نقطه!

    نقطه داره که
  115. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    بله تا حالا شده جایی قایم بشی ساعت ها؟
  116. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم غذا |

    ناردونی
  117. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم شعرهای زیاد از حفظ؟
  118. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    ندارم استعداد بازیگری؟
  119. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با شهرها |

    رزوه
  120. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم حیوان |

    رنگین کمان ماهی
  121. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    ندارم امضای مخصوص؟
  122. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    بله حاضری رژیم داشته باشی؟
  123. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    ندارم مستقل بودن؟
  124. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل ترسوندن بقیه؟
  125. زهرا مشرف

    مشاعره مشاعره با کلمات بی‌نقطه!

    یاور
  126. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم حیوان |

    زالزالک
  127. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با شهرها |

    لنگرود
  128. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اعضای بدن |

    فولیکول مو
  129. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم غذا |

    ویجیناق
  130. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    بله نا حالا شده تجربه نزدیک به مرگ داشتی؟
  131. زهرا مشرف

    دنباله دار ¤▪¤ داری یا نداری؟ ¤▪¤

    ندارم استرس؟
  132. زهرا مشرف

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    خیر توانایی نه گفتن؟
  133. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل نوشتن روزمرگی
  134. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم پسر |

    نیکزاد
  135. زهرا مشرف

    اطلاعیه درخواست رنک نویسنده | تالار ادبیات

    عرض سلام و خسته نباشید. درخواست رنک نویسنده نوقلم‌ رو داشتم. رمان های مغازه ی چیزهای گمشده، واپسین لحظه، و باد هم دختر بود در حال تایپ‌اند و دوتاشون ۱۰ پارت رد شده. و رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست. و فیلمنامه راهی به خانه نمانده. می‌تونم این رنک رو دریافت کنم؟! موضوع 'رمان مغازه‌ی...
  136. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان باد هم دختر بود | ناظر: Helen.m

    سلام و درود؛ سه پارت امروز فرستاده شد.
  137. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان مغازه‌ی چیز‌‌های گمشده | ناظر Mitra_Mohammadi

    سلام؛ سه پارت فرستاده شد.
  138. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان واپسین لحظه‌ | ناظر:Mitra_Mohammadi

    درود؛ یک پارت فرستاده شد.
  139. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست | ناظر: Helen.m

    سلام. سه پارت بعدی فرستاده شد.
  140. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان مغازه‌ی چیز‌های‌گمشده| زهرا مشرف

    - کسی که چیزی نداشت، اما دنبالش بود - آن روز مردی وارد مغازه شد با قدم‌هایی شمرده و چشمانی که نگاه نمی‌کرد، بلکه دنبال نشانه می‌گشت. لباسش تمیز بود ولی از جمله آدم‌هایی بود که مدت‌هاست «جایی» ندارند. مثل سایه‌ی کسی که جا مانده. مرد گفت: - می‌دانم احمقانه‌ است، اما اومدم دنبال یه چیزی که فکر...
  141. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان مغازه‌ی چیز‌های‌گمشده| زهرا مشرف

    - صدای در - درِ مغازه همیشه یک‌جور خاصی باز می‌شود. آرام، با صدای زنگی که انگار خودش هم از تکرار خسته شده. اما آن روز، در یک‌جور دیگر باز شد. نه با عجله، نه با تردید. بلکه با حال کسی که نمی‌داند چرا آمده، فقط حس کرده که باید بیاید. مردی میانسال، با پالتوی کهنه و چشمانی که انگار سال‌ها باران...
  142. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان مغازه‌ی چیز‌های‌گمشده| زهرا مشرف

    ‌‌- دکمه‌ی صامت - صبح زود بود. از آن صبح‌هایی که نور هنوز تصمیم نگرفته وارد پنجره بشود. دخترک زودتر از من آمده بود. روی زمین نشسته بود و با یک دکمه‌ی فلزی بازی می‌کرد. دکمه‌ای ساده، زنگ‌زده و کوچک. شبیه هزاران دکمه‌ی بی‌ارزش دیگر. پرسیدم: - از کجا اومده؟ نگاهم نکرد. فقط گفت: - جلوی در بود...
  143. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان واپسین لحظه|زهرا مشرف

    اسمش را بعداً فهمیدم: عصمت... وقتی وارد اتاق شدم، نشسته بود روی تخت. روسری نازکی روی سرش انداخته بود و تسبیح‌اش را آرام‌آرام میان انگشت‌ها می‌چرخاند. چشم‌هایش مرا که دیدند، برق نزدند؛ تعجب نکردند. فقط نرم گفت: - نشستی؟ بشین پسرم. هوا سرد شده انگار. نشستم. اولین بار بود که کسی مرا مثل یک نوه...
  144. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست|زهرا مشرف

    - دختر مهاجر - در کلاس، کسی منتظر نبود صدای من را بشنود. نه از سر بدی، بلکه چون عادت کرده بودند که من نشنوم، نگویم، نخواهم. اسمم را سخت تلفظ می‌کردند. گاهی به قصد اشتباه، گاهی از روی بی‌حوصلگی. ولی هیچ‌وقت از روی علاقه. روزهایی بود که فکر می‌کردم اگر زبان مادری‌ام صدایم را نشنود، من دیگر وجود...
  145. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست|زهرا مشرف

    ‌- زنِ کتاب‌فروش - کتاب‌فروشی‌ام سال‌هاست از رونق افتاده. آدم‌ها دیگر کمتر به سراغ واژه‌ها می‌آیند و بیشتر دنبال چیزی می‌گردند که زود بیاید، زود برود، بی‌آنکه لای دلشان بماند. اما هنوز هر روز، ساعت نه صبح، کرکره را بالا می‌زنم و بوی خاک‌خورده‌ی کاغذها را نفس می‌کشم، انگار همین بو دلیل بیدار...
  146. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست|زهرا مشرف

    راستش را بخواهی، اسمش را هم کامل نمی‌دانستم. دختر لاغری بود با چشم‌هایی که انگار چیزهایی دیده‌اند که برای سنش زیادی بزرگ‌اند. نه از آن‌هایی که زل می‌زنند، نه از آن‌هایی که قایم می‌شوند، چشم‌هایی که بلدند گوش بدهند. اولین‌بار توی جلسه‌ی نویسندگی دیدم‌اش. سکوت جلسه را با یک جمله شکست: - گاهی باید...
  147. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان باد هم دختر بود|زهرا مشرف

    شب، بازهم آتش روشن بود و بچه‌ها دور هم جمع بودند. اما دوباره من نشسته بودم کمی دورتر. روی تخته‌سنگی که پشتش سایه‌ی کوه افتاده بود. سهیل آمد. نه صدا زد و نه سلام کرد. فقط نشست. چند لحظه، هیچ نگفتیم. فقط صدای جیرجیرک‌ها بود، و گاهی تق‌تق آتش. بعد، با همان لحن همیشگی‌اش گفت: - اون پیرمرد... دیدم...
  148. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان باد هم دختر بود|زهرا مشرف

    آن شب، همه دور آتش جمع شدیم. سهیل دف می‌زد، بچه‌ها شعر می‌خواندند و خنده‌هایشان تا تهِ دشت می‌رفت. اما من زیاد نماندم. لبخند زدم، سَر تکان دادم و بعد رفتم پشت تپه‌ای که دور از آتش بود. آسمان پُر از ستاره بود و هوا کمی سرد می‌نمود. شالم را دور خودم پیچیدم. نه از آن‌ها بدم می‌آمد و نه حتی از...
  149. زهرا مشرف

    در حال تایپ رمان باد هم دختر بود|زهرا مشرف

    اولین روز، بچه‌ها ذوق داشتند. هر کدام قلمی به دست گرفتند و روی بخشی از دیوار، چیزی کشیدند. گل، خورشید، خنده. اما من... آهسته شروع کردم. با خطوطی که معلوم نبود گل‌اند، پرنده‌اند، یا فقط تکه‌هایی از یک رؤیا. وسط دیوار، یک دختر کشیدم. با پای بره*نه و موی کوتاه، و چشمانی که انگار چیزی را جا گذاشته...
  150. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم پسر |

    دارمان
  151. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم پسر |

    دلاور
  152. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل دیوونه بازی وقتی تنهایی؟
  153. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    خیر حاضری یه بار بدون ترس حرف دلت و بزنی؟
  154. زهرا مشرف

    دنباله دار مـن یه کلمـه میگــم تو بگـو تلخ ِ یـا شیـرین؟!

    تلخ شکستی که بعدش بلند شدنه؟
  155. زهرا مشرف

    نظارت همراه رمان کوتاه اینجا ایستگاه آخر نیست | ناظر: Helen.m

    سلام و درود؛ ۶ پارت فرستاده شده.
  156. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    بله تا حالا شده بد کسی و بخوای؟ خواسته، ناخواسته
  157. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    عالی... بله دوران جهالت خیلی بدی و بگذرونی؟
  158. زهرا مشرف

    دنباله دار مـن یه کلمـه میگــم تو بگـو تلخ ِ یـا شیـرین؟!

    شیرین هرچی که مجانی باشه؟
  159. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    خیر یک هفته بدون اینترنت و موبایل؟
  160. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    بله به ترس بزرگت غلبه کنی؟
  161. زهرا مشرف

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    ما هم در آینده به فرزندانمون همینو میگیم
  162. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    بله یک جای زندگیت یک شجاعت بزرگ نشون بدی از خودت؟
  163. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    با کمال میل حاضری با کسی که دوسش داری اما دوستت نداره ازدواج کنی؟
  164. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم آدمی که کلی لباس داره ولی میگه هیچی ندارم؟
  165. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    بله تا حالا شده از کسی خوشت بیاد و بهش بگی؟
  166. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    بله یک شب تنها تو قبرستون باشی؟
  167. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    هستم اهل خانه‌داری؟
  168. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    بله تا حالا شده حس کنی روحت مُرده؟
  169. زهرا مشرف

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    بله تک‌خوری خوردنی‌ها؟
  170. زهرا مشرف

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    امتحانش می‌ارزه سقوط آزاد؟
  171. زهرا مشرف

    دنباله دار مـن یه کلمـه میگــم تو بگـو تلخ ِ یـا شیـرین؟!

    تلخ یا شیرینه. چیزهای سنتی؟(وسایل قدیمی و ..)
  172. زهرا مشرف

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    جدا از سرد بودن؛ خیلی مودیه، خیلی! تکلیفمون مشخص نیست که چی بپوشیم
  173. زهرا مشرف

    مشاعره | مشاعره با اسم پسر |

    مهراب
عقب
بالا پایین