آخرین محتوا توسط Chaos

  1. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    اینجوری که دارم می‌بینم قطعا نمیتونه😂 حقته اصلا😂
  2. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    من چه میدونستم😒😂 خجالت بکشید دروغ چیز خوبی نیس
  3. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    خاک بر سرت باور کرده بودم
  4. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    واقعاااا؟ خدا حفظش کنه اخی
  5. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    عروسی کنین برین سر خونه زندگیتون
  6. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    تنها کسی که از سوژه‌ها در امانه منم😎
  7. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    عه فرانسوی باشه‌ها
  8. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    منم دستگاه قهوه‌سازش رو میدم Tea
  9. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    من عاشق عروسی‌هام😂 به به
  10. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    خدای من اعتماد به نفس کاذب شما پسرها آدم رو وادار می‌کنه خودش رو زنده زنده گور کنهbathtub_7njw
  11. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    والا من بی‌خبرم🥴😂
  12. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    اشکال نداره😂 زنش بدیم بهتر میشه
  13. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    آدم مفید😂
  14. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    چرا نشه؟ همین الان گردنت میگیرن می‌برنت مرد!😂😂😂 البته… بدبخت اونی که گردنت بگیره
  15. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    یه تایپکم بزنین به اسم شوهریابی برای انجمن خیلی نیازه😂
  16. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    اول از ادمین شروع بکنید به ترتیب برین پایین تر همه رو زن بدین باریکلا Tea
  17. Chaos

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    فکر می‌کنم میخوان پسرارو گردن بگیرن عروسی باشه منم دعوت کنین یکم بخندیم
  18. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    جان به تدریج تهی شد با سکوتی موذی و خزنده، همچون روزنه‌ی فروغی که بی‌هیچ غوغا در وزش نسیم خاموش گردد. اندیشه‌ها به اوراق کرم‌خورده شباهت یافتند که در تندباد زوال پراکنده شوند و یادها، بی‌جنازه در لحد فراموشی دفن گردند. نه امیدی بر گام‌ها سایه می‌افکند و نه اندوهی رمقی برای ضجه برجای می‌نهاد...
  19. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته گُتره‌ای | سارا مرتضوی

    •○°●‌| به نام خالق واژگان ‌|●°○•° ‌ نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم! ‌‌ ‌ پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید. ‌‌ قوانین تایپ دلنوشته ‌ شما...
  20. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    شباهنگام جان، آنگاه که فروغ هر چراغی به خاموشی گراییده بود، سایه‌ای سترگ بر ساحت درون گسترده شد. سایه‌ای که از ژرفای روان زاده می‌گشت. اندیشه‌ها همچون پرندگان بال‌شکسته بر سنگفرش وهم افتاده بودند و هر کوششی برای پرواز جز خراش خونین و شکستن بیشتر نداشت. در این هبوط پیاپی، هر خاطره به تازیانه‌ای...
  21. Chaos

    اطلاعیه (اعلام اتمام آثار ادبی)

    🪽درود، اثر شما به منظور ویرایش و بازبینی به بخش مربوطه منتقل شد. موفق باشید…
  22. Chaos

    دفترکار کپیست🔸آشوب🔸

    اثر بیست و سوم اسم نویسنده: @(SINA) اسم اثر: خاموشی در اتاق خودم عنوان: مجموعه اشعار تاریخ: 30 مرداد 1404 لینک تایپک اثر: تایپک مجموعه اشعار
  23. Chaos

    قوانین قوانین نحوه‌ی تگ‌دهی | تالار ادبیات

    معیارهای بررسی و تگ‌دهی به داستانک‌ها ۱. ژانر داستانک: (۰.۵ نمره) تعیین قالب ژانری اثر از نظر محتوایی و ساختاری. ژانر مشخص‌کننده فضای کلی داستانک است و در تفسیر آن نقش تعیین‌کننده دارد. ۲. درون‌مایه یا پیام: (۱.۵ نمره) تحلیل لایه معنایی اثر و پیام ضمنی یا آشکاری که نویسنده قصد انتقال آن را...
  24. Chaos

    قوانین قوانین نحوه‌ی تگ‌دهی | تالار ادبیات

    معیارهای بررسی و تگ‌دهی به دلنوشته‌ها ۱. احساس غالب: (2نمره) تشخیص نوع و شدت احساس اصلی که بر متن حاکم است. این احساس معمولاً جهت‌گیری کلی دلنوشته را تعیین می‌کند و نقش مهمی در درک فضای کلی آن دارد. ۲. موضوع محوری: (1نمره) بررسی محتوای مرکزی یا دغدغه‌ی فکری نویسنده. موضوع ممکن است مفهومی...
  25. Chaos

    قوانین قوانین نحوه‌ی تگ‌دهی | تالار ادبیات

    ▪︎°•بنام شاعر زندگی•°▪︎ با سلام خدمت کاربران محترم انجمن کافه نویسندگان؛ در این تایپک، قوانین بررسی دلنوشته و‌داستانک برای تگ‌دهی و نحوه‌ی سطح‌بندی آنها جهت اطلاع شما عزیزان قرار گرفته است. پس از ثبت درخواست تگ توسط شما نویسندگان محترم، عوامل مذکور مورد بررسی قراره گرفته و بر حسب آن، اثر شما...
  26. Chaos

    اطلاعیه اعلام نتایج تگ دهی | تالار ادبیات

    بسم رب‌النور...🦋 • • • تگ «برگزیده» به داستانک تلکه تعلق گرفت. موفق باشید. @مَمّد
  27. Chaos

    اطلاعیه اعلام نتایج تگ دهی | تالار ادبیات

    بسم رب‌النور...🦋 • • • تگ «برگزیده» به داستانک مهلکه خود ساخته تعلق گرفت. موفق باشید. @مَمّد
  28. Chaos

    اطلاعیه اعلام نتایج تگ دهی | تالار ادبیات

    بسم رب‌النور...🦋 • • • تگ «محبوب» به داستانک پری تنها تعلق گرفت. موفق باشید. @سارا مرتضوی
  29. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای داستانک | تالار ادبیات

    🪽درود، تگ تعلق گرفته به اثر شما «برگزیده» می‌باشد. موفق باشید…
  30. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای داستانک | تالار ادبیات

    🪽درود، تگ تعلق گرفته به اثر شما «برگزیده» می‌باشد. موفق باشید…
  31. Chaos

    اطلاعیه اعلام نتایج تگ دهی | تالار ادبیات

    بسم رب‌النور...🦋 • • • تگ «محبوب» به داستانک کی مثل من تعلق گرفت. موفق باشید. @مَمّد
  32. Chaos

    اطلاعیه اعلام نتایج تگ دهی | تالار ادبیات

    بسم رب‌النور...🦋 • • • تگ «محبوب» به داستانک وقتی برای ماه دست تکان دادم تعلق گرفت. موفق باشید. @مَمّد
  33. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای داستانک | تالار ادبیات

    🪽درود، تگ تعلق گرفته به اثر شما «محبوب» می‌باشد. موفق باشید…
  34. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای داستانک | تالار ادبیات

    🪽درود، تگ تعلق گرفته به اثر شما «محبوب» می‌باشد. موفق باشید…
  35. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای داستانک | تالار ادبیات

    🪽درود، تگ تعلق گرفته به اثر شما «محبوب» می‌باشد. موفق باشید…
  36. Chaos

    نقد و بررسی نقد داستانک مهلکه‌ی خود ساخته | منتقد: chaos

    «بنام شاعر زندگی» - نقد داستانک مهلکه‌ی خود ساخته - عنوان: انتخاب عنوان «مهلکه‌ی خود ساخته» به‌خودی‌خود جلب توجه می‌کنه. ترکیبش جوریه که بار معنایی سنگینی داره و ذهن مخاطب رو آماده‌ی یک ماجرای پرخطر یا دست‌کم بحرانی می‌کنه. با این حال، در داستان شما آن «مهلکه» چندان نمود بیرونی نداره و...
  37. Chaos

    تولد تولد هناسکم:)

    خوشگلکم تولدت مبارک برسی به ارزوهات❤️‍🔥 دوست دارم سبد سبد
  38. Chaos

    تگ فرعی تگ فرعی | داستان کوتاه گیشا

    سلام خیلی ممنونم از زحماتتون🩵
  39. Chaos

    مسابقه مسابقه از بیت تا بیت دور دوم

    تایم محدوده دوستانی که نفرستادن، حذف میشن. برنده رو اعلام کنیم!
  40. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    در قعر این خلا مطلق، سکوت چون منجنیقی آهنین بر شریان‌های جان نشست؛ سمی زهرآلود که ذره‌ذره در مغاک روح فرو می‌خورد و استخوان امید را خرد می‌کرد. صدای روزگار که روزی گذرگاه تابش و پل عبور امید بود، اکنون به خاطره‌ای پاره و پراکنده بدل گشته و پژواک‌های آن همانند تیرهای مسموم، بارها و بارها بر تار و...
  41. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    هیچ تیغی هولناک‌تر از مهلت آهستگی نیست؛ ضربتی که ریزاب‌وار، ذره‌ذره تار و پود جان را بفرساید تا روان بی‌آنکه خویش بداند در گور روزگار مکرر به خاک شود. آنجا که واقعه‌ای رخ ننماید و بانگی برنخیزد، ملال ممتد طنابی ناپیدا گردد و بر گردن جان پیچد، هر لحظه فشرده‌تر از پیش. روح طاقت صاعقه‌ی ناگهانی را...
  42. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    چو مرغی در قفس بی‌پنجره، دل در کشاکش امید و انکار به تپش افتاد؛ نه راه گریز هویدا بود و نه مأوای آرامش. اندیشه چونان شمشیری دو دم هر سو که چرخید، رگی از جان را برید و روان را در خونابه‌ی تزلزل شست. از سویی، زمزمه‌ی فریب وعده‌ی رهایی در گوش می‌نشاند و از دیگر سو، صدای پنهان وجدان پرده از تباهی...
  43. Chaos

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    یه دمنوش ندادن به منا
  44. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    در میانه‌ی ظلمت، نوری کاذب هویدا شد نه فروغ رهایی که مشعلی از سراب، لرزان و فریبنده بود. دل خسته از زهراب سکوت به آن فروغ موهوم چنگ زد؛ لیک پرتو آن نه گرما بخشید و نه روشنی که همچون آتشی برف‌گون در لحظه‌ی لم*س به خاموشی گرایید. آنجا بود که دانستم امید هرگاه از دهان جفاکاران برآید، جز نقابی بر...
  45. Chaos

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    یه دمنوش می‌خواستم🥲
  46. Chaos

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    سلام مبارکه خانوم -53-؟"_}
  47. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    از پس نخستین ترک، زهر بی‌چهره آغاز به خروشید همچون نسیمی که در خفا بر رخسار گلبرگ نشیند و بی‌آنکه دیده شود، جان لطافت را به خمودگی کشاند. خلسه‌وار زمزمه‌ای پنهان در گوش جان پیچید؛ نغمه‌ای که از ظلمت نهان می‌جوشید، نوایی زهرآگین که هر تپش دل را به لرزه می‌کشاند و هر اندیشه را به تیرگی درمی‌آمیخت...
  48. Chaos

    اطلاعیه درخواست نقد شورا | رمان کوتاه و داستان کوتاه

    درود، درخواست نقد داستان کوتاه گیشا🌹 https://forum.cafewriters.xyz/threads/39119/page-3
  49. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ فرعی برای رمان و داستان

    درود، درخواست تگ برای داستان کوتاه گیشا💙 https://forum.cafewriters.xyz/threads/39119/page-3
  50. Chaos

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ] ۱۴۰۴

    درود درخواست جلد برای داستان کوتاه گیشا(لطفا طراح حاذقی باشه) https://forum.cafewriters.xyz/threads/39119/page-3
  51. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    و اما حقیقت تلخی که از این ماجرا باقی می‌ماند، چیزی نیست جز اینکه گاهی زندگی به ما فرصتی می‌دهد تا حرفی را که در دلمان نهفته بزنیم، حسی را اعتراف کنیم، دلی را آرام کنیم اما ما آن را عقب می‌اندازیم و به فردایی موهوم می‌سپاریم. غافل از اینکه شاید فردایی وجود نداشته باشد. گیشا هرگز فرصت نکرد عشقش...
  52. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    همچنان خون آرام از گوشه‌ی ل*ب گیشا پایین می‌آمد و روی گونه‌اش پخش می‌شد. دست‌های پریناز بی‌وقفه لرزیدند. صدایش شکست، تبدیل به ضجه شد: – غلط کردم گیشا. توروخدا… تو نباید منو ول کنی! من تازه پیدا کردمت! خواهش می‌کنم، گیشا… خواهش می‌کنم بیدار شو! اما چشمان گیشا دیگر هیچ درخششی نداشتند. لبخند محوی که...
  53. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    بعداز مدتی‌ طولانی، شاید ماه‌ها که از رابطه‌ی عمیق و پر از احساس میان گیشا و پریناز می‌گذشت؛ بالاخره گیشا عزم خود را جزم کرد. می‌دانست پریناز تبدیل به تمام وجودش شده و این یک حقیقت انکار ناپذیری است. شاید به خوبی فهمیده بود که جفتشان از مشکلات زندگی و نبود هیچ محبتی این چنین دلبسته هم شدند. ولی...
  54. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    گیشا برای چند لحظه نگاهش را به عمق چشم‌های پریناز دوخت؛ چشمانی که هم شجاعت داشتند، هم ترس، هم انتظار. تعجب کرده بود؟ مطمئناً اما تعجب سریع جای خود را به لبخندی کوتاه داد. گیشا آرام ولی انگار قولی ابدی می‌دهد، گفت: – باشه… از امروز. باد دوباره وزید و شاخه‌های خشک را به هم کوبید، اما پریناز دیگر...
  55. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    فردای آن روز، پریناز زودتر از همیشه از مدرسه‌اش بیرون زد. هوای سرد اواخر پاییز روی گونه‌هایش می‌نشست، اما حرارت عجیبی از درون، قدم‌هایش را تندتر می‌کرد. خیابان‌های طولانی را با ضرباهنگ قلبی که بی‌وقفه می‌کوبید، پشت سر گذاشت. هر چه به مقصد نزدیک‌تر می‌شد، اضطراب و شوقی نامعلوم بیشتر در وجودش گره...
  56. Chaos

    اطلاعیه (اعلام اتمام آثار ادبی)

    سلام و درود، اعلام اتمام دلنوشته راپسودی💙 بی‌زحمت کارهای مربوطه انجام شود. https://forum.cafewriters.xyz/threads/39741/page-2
  57. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای دلنوشته | تالار ادبیات

    سلام و درود، درخواست تگ برای دلنوشته راپسودی💙 https://forum.cafewriters.xyz/threads/39741/page-2
  58. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی آخر: عشق، یک اتفاق نیست بلکه زمان است؛ اگر به وقت نرسد، حتی زیباترین احساس هم به خاموشی بدل می‌شود. هیچ‌کس منتظر نمی‌ماند تا تو آماده شوی… و هیچ قلبی، بی‌پایان تحمل تأخیر را ندارد. دوست داشتن، وقتی ارزش دارد که به‌موقع گفته و زیسته شود. از همراهی ارزشمند شما سپاس‌گزارم...
  59. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی بیستم اما تو خفته بودی در درون تمامی گفته‌هایم که نمی‌دانستم چقدر طول کشید تا تنها چندی از آن‌ها را بیان کنم. اگرچه سکوت میان ما، سنگین‌تر از هر طوفان بود. من، با تمام ندامت و غرور شکسته‌ام، ایستاده بودم و تو با قامتی راست اما چشمانی که گویا دیگر برای من نمی‌درخشیدند. نگاهت را مماس...
  60. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی نوزدهم نمی‌دانم در نگاهت دقیقا چه حسی موج‌ می‌زد. شگفتی؟ خشم؟ یا بغضی که دوباره سرباز کرده بود. نمی دانم، شاید همه‌اشان. اما من، مردی که روزی بدون هیچ نوع اندیشه‌ای پشت به همه‌چیز کرده بود، حالا بی‌پناه درست رو‌به‌روی تو ایستاده بودم. زندگی شگفت‌انگیز‌تر از این حرف‌ها بود، مگر نه؟...
  61. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی هجدهم در طول این بازه‌ی زمانی سرشار از محنت، با سایه‌ات زندگی کرده بودم؛ با تصویرت پشت شیشه‌ها و زمزمه‌ی تکراری قدم‌هایت بر سنگفرش کوچه اما آن روز، دیگر نتوانستم اسیر سکوت بمانم. گویی چیزی در من شکست، بندهایی که سال‌ها مرا در پس فاصله‌ها نگه داشته بودند، پاره شد. قدم‌هایم، بی‌اجازه...
  62. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی هفدهم هر روز قدم‌هایم بی‌آن‌که افسارشان دستم خودم باشد، بی‌صدا و محتاط به سمت خانه‌ی تو کشیده می‌شد. گویی هر سنگفرش کوچه شاهد دلتنگی‌های من بود و درد‌هایم را حمل می‌کرد. زمان نیز با تمام بی‌رحمی‌اش، فقط به من اجازه می‌داد تا هاله‌ای از تو را ببینم، بدون آن‌که لمسش کنم. گاهی از پشت...
  63. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    بالاخره اشک‌های سوزناک آسمان خاتمه یافته بود، اما خیابان‌ها هنوز بوی نم و خاک تازه می‌دادند. چند روز از ماجرای کوچه گذشته بود و پریناز مدام به آن لحظه فکر می‌کرد؛ به دست‌های سرد گیشا که محکم مچش را گرفته بودند و به نگاه بی‌کلامش که هزار حرف ناگفته را در دلش ریخته بود. آن شب، وقتی دم خانه رسیدند،...
  64. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    همچو جام سیمین که موذیانه مویی سیاه بر سیمایش نشیند، روان نیز شکاف برداشت از نگاه بی‌مروتی که در گذر نامکشوف خویش، خنجری بی‌صدا از شیار هستی فرو برد. آنگاه که اصوات همچون انعکاس محتضر در دهلیز متروک دل طنین‌افکن شد و الوان به پژمردگی خزانی بر بستر دیده‌ی محتضر نشست. این افگار نخستین بود؛ جراحت...
  65. Chaos

    چالش [ تمرین نویسندگی ] 12

    «اردیبهشت» شامگاه سرد اردیبهشت، تبسم نسیم مرطوب بهاری، زمزمه‌های گنگ شیدایی، برگ‌های تیره در پیچاب‌ جویبار، طنین قامت درختان سر به فلک کشیده، رخ سپید دخترک ماهوش، خاموشی در ایوان کاهگلی، دست‌های لرزان بر عصای باریک چوبی، چشم‌هایی نابینا، همچو روشنایی نادیده، پسری سایه‌نشین سپیدار، سینه‌ی...
  66. Chaos

    در حال تایپ مجموعه اشعار خلوت شب | بی‌صدا

    •● به نام خالق واژه‌ها ●• پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید. قوانین جامع تالار شعر شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید. درخواست جلد برای مجموعه شعر پس از گذشت ۱۰ الی ۱۵ پست از مجموعه شعر خود،...
  67. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای اشعار | تالار شعر

    درود، درخواست تگ شما به علت نداشتن نقد رد شد.
  68. Chaos

    دفترکار دفترکار منتقد شعر | آشوب

    نام منتقد: @آشوب دلها • نام شاعر: @هوروس • تاریخ: ۲۰ مرداد ۱۴۰۴ • ارسال لینک مجموعه اثر: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41288/
  69. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    آغاز تعرض… در سکوت مرگبار انزوای نفس چون خنجر نامرئی رخنه کرد که آهسته در پرده‌ی تاریکی فرو می‌رود و هیچ ندایی جز فغانی خموش، بر جای نمی‌گذارد. آدمی غافل از حقه‌ی گیتی، طعمه‌ی زهرهای بی‌رنگ و بو گشت؛ آوازی که نه به ریسمان استماع می‌پیوست و نه به دیده سوق می‌یافت اما هر بار به گام، شعله‌ی وجود را...
  70. Chaos

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    چرا میام برای حرف زدن باهات🫂 اما کمتر از قبل هر هماهنگی خواستی اونجا می کنیم ولی سایت فعلا نمی تونم
  71. Chaos

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    دارم میرم مرخصی نیستم Tea
  72. Chaos

    در حال تایپ دلنوشته مَحآق | اثری از آشوب

    «بنام شاعر زندگی» ********************************************************* نام اثر: مَحآق نام دلنویس: سحر راد(ملقب به آشوب) ژانر: تراژدی، اجتماعی، فلسفی ➿ دیباچه: چو شب رخت عزا بر تن کشید و فلک در دامان ظلمت اسیر گشت، ماه فرو خفت و سپیده دم ننمود. روانی که روزگاری در جوشش عطوفت و فروغ...
  73. Chaos

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    یه دابل اسپرسو لطفا... تلخ تلخ باشه
  74. Chaos

    اطلاعیه اعلام اتمام مجموعه شعر | تالار شعر

    درود، شاعر عزیز اثر شما داری نقد و تگ نیست. لطفا ابتدا مراحل زیر را طی کرده و سپس اقدام به اتمام آن فرمایید چراکه بدون تگ روی سایت قرار نخواهد گرفت.
  75. Chaos

    اطلاعیه اعلام اتمام مجموعه شعر | تالار شعر

    درود، شاعر عزیز اثر شما جهت ویرایش به تالار مربوطه انتقال یافت.🌹
  76. Chaos

    نقد و بررسی نقد و بررسی مجموعه اشعار فریب | منتقد آشوب

    @هوروس شاعر عزیز شما امکان ارائه دفاعیات خود را دارید؛ تاپیک بعد از سه روز بسته خواهد شد!
  77. Chaos

    نقد و بررسی نقد و بررسی مجموعه اشعار فریب | منتقد آشوب

    بنام شاعر زندگی نقد مجموعه اشعار فریب 📌بررسی ساختار ابتدایی شعر: 📍نام شعر: انتخاب نام «فریب» بسیار کوتاه، گویا و بار معنایی عمیق دارد. کلمه‌ای که بلافاصله ذهن را به سمت موضوعاتی مثل دروغ، ظاهرسازی، گمراهی و فاصله‌ی بین واقعیت و توهم می‌برد. مزیت این نام در تلخیص محور اصلی شعر است و فضایی...
  78. Chaos

    نقد و بررسی نقد و بررسی مجموعه اشعار فریب | منتقد آشوب

    « به نام خالق زبانی که نقد می‌کند» ● مجموعه اشعار: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41288/page-3 ●شاعر: @هوروس ●منتقد: @آشوب دلها نقد به هرجهت باید بر این پایه باشد که صادقانه تمامی کاستی‌های اثر را بازگو کند و درجهت پیشرفت آن، قلمِ نقاد خود را حرکت دهد. به یاد داشته باشید،...
  79. Chaos

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    یه نوع نوشیدنی اسموتی خنک و دلپذیره
  80. Chaos

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    این نوشیدنی از دست تو خوردن داره Tea
  81. Chaos

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    سلام بلوها‌‌وایی می‌خواستم💙
  82. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    باران برای چندمین بار به دیدار عاشق خود، پاییز آمده بود؛ ‌نم‌نم و آرام، در پهنای خیابان‌ها می‌لغزید و زمین را با بوسه‌های ریزش آرام می‌کرد. آن شب، گیشا و پریناز، پس از مکالمه‌ای که دل هر دو را روشن کرده بود، با قلب‌هایی پر از آرامش و نوری تازه از محبت، هم‌مسیر شده بودند. چراغ‌های نارنجی،...
  83. Chaos

    نقد و بررسی نقد دل‌نوشته‌ی راپسودی | منتقد: Gemma

    سلام و خسته نباشید عزیزم💙🩵 چقدر نقدت کامل بود و در عین اینکه احساساتیم کرد اما آموزنده هم بود. اره کاملا قبولش دارم و سعی می‌کنم اصلاحشون‌کنم💙🩵 خیلی ممنونم ازت که وقت گذاشتی و خوندی و این‌چنین کامل نقد کردی🌹 خیلی خوشحالم کردی با حرفات بی‌کران ممنونم
  84. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    پریناز چشم از گیشا برنداشت و چیزی نگفت. اما دلش داشت می‌لرزید از اینکه چرا باید همیشه این‌طور می‌شد؛ چرا آدم‌ها فقط وقتی حرف از مهربانی می‌زنی، دشمنت می‌شوند؟! تمرین با اخم مربی و سکوت بقیه به پایان رسید. سالن کم‌کم خلوت شد و هرکسی گوشه‌ای پخش و پلا شدند. پریناز و گیشا کنار هم از باشگاه بیرون...
  85. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    یکی‌ از آنها اشارهای به گیشا کرد و با صدای بلندی گفت: – پریناز، امروز با مهمون خاص اومدی؟ یا فقط یه رباته که دنبالت راه می‌افته؟ بقیه خندیدند. یکی دیگر گفت: – شاید بادیگاردشه. ببین چه جدیه. نکنه قراره با مشت بزنه تو صورت ما؟ پریناز، لحظه‌ای مکث کرد مثل کسی که داشت بین دو جبهه تصمیم می‌گرفت که...
  86. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    گیشا کاغذ را تا کرد و ناخودآگاه روی کاغذ را بوسید. برای اینکه گمش نکند، آن را لای دفتر کوچکش که همراه با خودش آورده بود، گذاشت و بلند شد. از پارک بیرون آمد و راه افتاد. آفتاب تقریباً دیده نمی‌شد و خیابان خلوت بود. همه‌چیز ساکت بود اما در دلش، چیزی داشت کم‌کم بیدار می‌شد. چیزی که اسم نداشت؛ البته...
  87. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    – اون روز توی سالن... . صدای پریناز بود که آهسته شروع شد. – فکر کردم مثل همه از جلوم رد می‌شی بدون اینکه بخوای نگام کنی ولی تو وایسادی. حتی اگه یه لحظه بوده باشه، همون لحظه برام مهم بود. گیشا مکثی کرد. نفسش را آهسته بیرون داد. – منم نمی‌دونم چرا وایسادم. نمی‌دونم اصلاً چرا امروز اومدم. پریناز...
  88. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    گیشا ابرویی بالا انداخت و دست‌هایش را داخل جیب‌های شلوارش فرو برد. – اسمم گیشاست. فکر می‌کردم اینم بدونی چون تقریبا خیلی کنجکاوی. پریناز اخم ساختگی کرد و همانطور که ادایش را درمی‌آورد، گفت: – آره می‌دونستم. اسمت رو وقتی دبیر ورزشتون حین مسابقه داده زد، شنیدم ولی خواستم مطمئنم شم و تورو هم به حرف...
  89. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    مقنعه‌اش را تا نیمه روی سرش انداخته بود، چند تار موی طلایی رنگ از زیر آن بیرون زده بود و هنوز چند قطره آب از روی صورتش می‌چکید که نشان از این بود، او هم حمام کرده است. ساک ورزشی‌اش را بی‌حوصله روی شانه‌اش انداخته بود. همین‌که نگاهش به گیشا افتاد، قدم‌هایش مکثی کوتاه برداشت اما در نهایت تصمیم...
  90. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    پریناز با ذوق گفت: – همین فکر رو کردم. چون توی اون دو دقیقه، حتی یک‌بارم به خط نگاه نکردی. به مربیت نگاه نکردی. فقط دویدی، انگار با خودت قهر بودی. گیشا نگاهش را دزدید و از بامزگی پریناز دلش ضعف رفت. خواست چیزی بگوید اما کلمه نیامد. فقط پرسید: – یادداشت رو چرا گذاشتی تو کیفم؟ اصلاً چرا اون موقع؟...
  91. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    پس از گذشت یک ربع او جلوی در مدرسه رسید و پیاده شد. پس از مرتب کردن خودش، نفس عمیقی کشید و به سمت نگهبانی مدرسه رفت. دست‌هایش سرد بود و آشکار بود که اضطراب گریبان‌گیرش شده اما با این حال تمام توانش را در حنجره‌اش جمع کرد و رو به نگهبان گفت: – سلام، ببخشید من اومدم سالن والیبال، گفتن تمرین دارن...
  92. Chaos

    پایان نقدوبررسی نقد دل‌نوشته دنگ درد | منتقد: Chaos

    ممنونم نویسنده عزیز. مطمئنا با رعایت نکات بهتر خواهد شد. قلتون مانا موفق باشید.
  93. Chaos

    پایان نقدوبررسی نقد دل‌نوشته دنگ درد | منتقد: Chaos

    «بنام شاعر زندگی» نقد دلنوشته دنگ درد درود و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز🌹 نقد دلنوشته شما بدین صورت است: ۱. عنوان: عنوان «دِنگِ دِرد» از دو واژه‌ی بومی- محلی ساخته شده که بار شنیداری و حسی دارن. ترکیب این دو، حس تکرار و عمق درد رو به ذهن میاره. عنوان خاصه، اما یه ایراد داره. برای مخاطب...
  94. Chaos

    در حال تایپ مجموعه شعر «گلایه» | حمیدرضا نبی‌پور

    •● به نام خالق واژه‌ها ●• پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید. قوانین جامع تالار شعر شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید. درخواست جلد برای مجموعه شعر پس از گذشت ۱۰ الی ۱۵ پست از مجموعه شعر خود،...
  95. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    شب مسابقه، وقتی به خانه‌ی رنگ و رو رفته‌شان برگشت، یک‌راست به سمت اتاق سلولی‌اش هجوم برد و چراغ اتاق را خاموش کرد. در دل تاریکی اتاق‌خوابش که بیشتر حکم انباری خانه را داشت، فرو رفت. بدون هیچ کار دیگری روی تختش مانده بود و حرف نمی‌زد، با همان مقنعه‌ای که از سرش درنیاورده بود و حتی کیف ورزشی‌ای که...
  96. Chaos

    نویسندگان ~ اعلام پارت گذاری ~ مرداد ۱۴۰۴

    داستان ک‌تاه گیشا پنجشنبه ۱۶ مرداد نوشته در موضوع 'داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب' https://forum.cafewriters.xyz/threads/39119/post-354453
  97. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    وقتی وارد رختکن شد، نه حرفی زد و نه نشانی از خشم داشت. میلی به آب نداشت هرچند گلویش از خشکی به درد افتاده بود. فقط کمدش را باز کرد و نشست. خانم افتخاری با عجله وارد رختکن شد و چند لحظه مقابلش ایستاد. وارفته نگاهش کرد و با لحنی که مشخصا به سختی کنترلش می کرد تا تخریبی صورت نگیرد، پرسید: – اتفاقی...
  98. Chaos

    نویسندگان ~ اعلام پارت گذاری ~ مرداد ۱۴۰۴

    داستان کوتاه گیشا چهارشنبه ۱۵ مرداد نوشته در موضوع 'داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب' https://forum.cafewriters.xyz/threads/39119/post-319105 پنجشنبه ۱۶ مرداد نوشته در موضوع 'داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب' https://forum.cafewriters.xyz/threads/39119/post-354415
  99. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    از جای خود بلند شد و خواست که به دنبالش برود اما با صدای بلندگو که شماره‌ی نفرات یک و ده را فرامیخواند به اجبار مسیرش را به سمت سالن تغییر داد تا آماده ی دور جدید شود. از رختکن که بیرون رفت، آهی کشید. دخترک مرمری ناپدید شده بود و در عوض، رقیب دیگری آماده در خط شروع انتظارش را می‌کشید؛ شماره‌ی...
  100. Chaos

    عالی داستان کوتاه گیشا | اثری از آشوب

    عرق سردی از انحنای کمرش عبور کرد و به یاد آورد که برای دور بعدی باید آماده شود. با چشم دنبال رقیب زیبایش گشت اما اثری از او نبود. لابد دبیر آنها هم کسی بود که مانند افتخاری شندغازی به روان دانش آموزش اهمیت نمی‌داد و او را شاید تنبیه هم کرده باشد. با این فکر دوباره نگاهش را دور سالن چرخاند و وقتی...
  101. Chaos

    نقدانه سری ۴۹ |SEETARE

    مهربون منه🫂❤️‍🔥 دوست و دردانه
  102. Chaos

    چالش [تمرین نویسندگی] 11

    بنام شاعر زندگی «در مستانگی اوج، به کام سقوط» اُوج، آن دم است که آدمی، مس*ت وهم رفعت، از حضیض غفلت سر برمی‌دارد؛ لحظه‌ای که می‌پندارد قاف آرزو را درنوردیده و بر قله‌ی مطلوب نشسته است، بی‌آنکه دریابد آشیان تکبر بر لبه‌ی پرتگاه بنا شده است. از فراز موهومات بالا می‌رود لیک از فرط نخوت فرو...
  103. Chaos

    نویسندگان ~ اعلام پارت گذاری ~ مرداد ۱۴۰۴

    دلنوشته راپسودی سه‌شنبه ۱۴ مرداد نوشته در موضوع 'دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب' https://forum.cafewriters.xyz/threads/39741/post-354156
  104. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی شانزدهم شب همچون پالتویی سیاه بر شانه‌ام سنگینی می‌کرد و در میان ظلمات اندوهناک آن، تنها چیزی که مجال درخشیدن یافته بود، تو بودی. از آن‌ دسته آتشی هستی که در خاموش‌ترین لحظه، تمامت را می‌سوزاند. تو را دیدم و جهانم سرشار از لذت آنچه که فراموشش کرده بودم، شد. نگاهت، سنگین‌تر از هزار...
  105. Chaos

    نویسندگان ~ اعلام پارت گذاری ~ مرداد ۱۴۰۴

    درود، دلنوشته راپسودی شنبه ۴ مرداد نوشته در موضوع 'دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب' https://forum.cafewriters.xyz/threads/39741/post-353112 سه شنبه ۷ مرداد نوشته در موضوع 'دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب' https://forum.cafewriters.xyz/threads/39741/post-353166 یکشنبه ۱۲ مرداد نوشته در موضوع...
  106. Chaos

    اطلاعیه | درخواست نقد دلنوشته |

    https://forum.cafewriters.xyz/threads/39741/ درود، درخواست نقد دلنوشتم رو داشتم🌹
  107. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی پانزدهم (از زبان همان مردی که رفته اما سال‌ها بعد به سوی جا‌مانده‌هایش بازگشته البته اگر جامانده‌ای باقی مانده باشد.) حقیقتا نباید می‌دیدمش. نگاهش می‌کردم و چشم می‌دوختم به آنچه که سال‌ها نداشتمش. قرار بود این دیدار فقط یک مکالمه‌ی محترمانه بین من و او باشد، چندتا جمله‌ی مبهم و یک...
  108. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی چهاردهم نمی‌دانم چند ساعت گذشته بود که روبه‌روی هم نشسته بودیم. اما هنوز مبهوت بودم از لحظه‌هایی که در خیالم، هرگز قرار نبود دوباره تکرار شوند. با این‌حال، طعم تلخ قهوه هم حال دلم را عوض نمی‌کرد. جرعه‌ای دیگر نوشیدم و بی‌اختیار یادم آمد که تو فقط اسپرسو می‌خوردی؛ همان قهوه‌ی غلیظ...
  109. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی سیزدهم اوه! بی‌شک بازدم چسبناکم از گلوی برافروخته‌ام قصد خروج نداشت. همچنان نمی‌‌توانستم به سادگی در باورم بگنجانم که آن سوی خیابانِ جایی که برایم نوشته بودی، ایستاده‌ام. وارفته از شهامت دیدارت و پشیمان از هزاران قدمی که به عمد تا اینجا پیاده آمده بودند. دست‌های افگار بسته از نوشتن...
  110. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای دلنوشته | تالار ادبیات

    درود، تگ تعلق گرفته به اثر شما " حرفه ای" می باشد. موفق باشید.
  111. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای دلنوشته | تالار ادبیات

    درود، تگ تعلق گفته به اثر شما " محبوب " می باشد. موفق باشید.
  112. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی دوازدهم وقتی در مابین تناقص احساساتم دست و پا می‌زدم، ناگهان تنها با یک جمله‌ی ساده، بی‌تزئین، بی‌مقدمه تمامی معادلات زندگی‌ام را بهم ریختی. «می‌تونم ببینمت؟» چه جمله‌ی کوچکی و چه اتفاق عظیمی پشتش خوابیده بود. احساس کردم پوست تنم مذاب شد مثل لحظه‌ای که تب بی‌خبر بالا می‌رود و آدم...
  113. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی یازدهم نمی‌دانم‌ چگونه اما با هزار و یک‌جور بدبختی به خانه برگشتم. با قدم‌هایی رنجوری که گویا از زخم‌های تازه عبور می‌کردند نه از خیابان. جالب بود که هیچ‌کس هم نفهمید کجا بودم، چه دیدم، چرا چشمانم اینگونه می‌سوزد. هیچ‌کس نمی‌فهمد تو دیدن نداری، مثل لرزهای هستی که با تماشایت همه‌چیز...
  114. Chaos

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ] ۱۴۰۴

    درود، درخواست جلد برای اثر https://forum.cafewriters.xyz/threads/39741/
  115. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی دهم حدس میزنم که زمانی برای آماده‌سازی ذهن نمانده. بلیط فرصت مرور واکنش‌ها و تمرین تظاهر سوخته. او ایستاده، درست در امتداد یک عصر معمولی، پشت ویترینی که نور به موهای شب رنگش غمزه انداخته. با همان لبخند مرموز و نگاهی که نمی‌دانم به من دوخته شده یا از من عبور می‌کند. دلم نشست‌ از سقوط...
  116. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی نهم درون آینه به چهره‌ی درهم شکسته‌ام خیره شده بودم. گویا انعکاس مقابلم به ستوه آمده باشد، ل*ب گشود: - «بسپارش به باد». این جمله را هزاربار تکرار کرده‌ای، اما هنوز قلبت به لرزش دیدار مجددش تن می‌دهد. تا کی می‌خواهی در حافظه‌ای پوسیده خانه کنی؟ چند بار دیگر باید خودت را به فراموشی...
  117. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی هشتم بگویم سلام؟ نه چون این واژه برای گفت‌وگو با کسی که در ذهنم زندگی می‌کند، کمی بیش از حد رسمی‌ است. بیش از حد مرده! آن‌قدر با تو در خاطراتم، در پچ‌پچ خواب‌ها و در ل*ب‌پریده‌های دفترم سخن گفته‌ام که «سلام»، حالا فقط باری اضافه است. راستش را بخواهی، دیگر نمی‌خواهم مقدمه‌چینی کنم. نه...
  118. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی هفتم همه‌ی این‌ها بیش از یک اجرای بی‌نقص نبود. حتما پزشک بیچاره‌ام هم در خیال مداوای من سیر می‌کند. لبخند می‌زنم؛ حتی تلخ‌تر از اسپرسو‌هایی که می‌نوشیدی. به گمانت فراموشت کرده‌ام؟ بگذار که شکوه‌هایم را هم مثل تمامی این سال‌هایی که نبودی از تو پنهانش کنم. دیوانه! من حتی صدای قدم‌هایت...
  119. Chaos

    اطلاعیه درخواست نقد شعر

    درود، با درخواست شما موافقت شد.✅ منتقد شما: @آشوب دلها
  120. Chaos

    در حال ویرایش دلنوشته راپسودی | اثری از آشوب

    راپسودی ششم نگاه ماتم‌زده‌ام به انگشتان پیچیده‌اش بر اندام باریک خودکار خیره مانده بود. او بی‌آنکه به صورتم نگاه کند، خودکار را میان انگشتانش چرخاند و برای چندمین‌بار، اطلاعات مندرج در پرونده‌ را مرور کرد. پرونده‌ای که من در آن، همچون حاشیه‌ای فرسوده به دست فراموشی سپرده شده بودم. نام...
  121. Chaos

    دفترکار کپیست🔸آشوب🔸

    اثر بیست و دوم اسم نویسنده: @دیـوا اسم اثر: قاب آبنوس عنوان: داستان کوتاه تاریخ: 10 مرداد 1404 لینک تایپک اثر: تایپک داستان کوتاه
  122. Chaos

    اطلاعیه درخواست تگ برای اشعار | تالار شعر

    درود، تگ تعلق گرفته به اثر شما «برگزیده» می باشد.
  123. Chaos

    در حال تایپ مجموعه اشعار بر بام خانه‌ی دل ویرانگی می‌رقصد | به قلم محدثه رستگار

    •● به نام خالق واژه‌ها ●• پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید. قوانین جامع تالار شعر شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید. درخواست جلد برای مجموعه شعر پس از گذشت ۱۰ الی ۱۵ پست از مجموعه شعر خود،...
  124. Chaos

    اطلاعیه [تاپیک جامع درخواست و دریافت مدال]

    درود، درخواست مدال پشتکار خیلی خوب به @آسِمان؛ و درخواست مدال ارزشمندی، مدال مسئولیت پذیری، مدال همراه همیشگی، مدال وفاداری، مدال قدردانی، مدال حمایت و محبوب به @آشوب دلها
عقب
بالا پایین