malihe
مدیر رسمی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
کاربر VIP
ناظر ارشد آثار
نویسنده رسمی رمان
~الهی به امید تو~
عنوان: زرورق سفید
ژانرها: معمایی، روانشناختی
نویسنده: ملیحه حمیدی
ناظر: @حدیثه خانم
خلاصه:
همیشه فکر میکردم عشق، قدرتی بیحدوحصر دارد؛ آنقدر که میتوانست هر مانع و شکافی را تاب بیاورد. ولیکن زندگی ما، شبیه یک زرورق سفید بود؛ زیبا، درخشان و فریبنده، اما به شدت شکننده. گویی هر لحظه بیم آن میرفت که پاره شود و حقیقت زیرینش را آشکار کند.
مقدمه:
درد چیست؟
پلکهایم لبریز از قطرات مبهم اشکاند.
و تو شبیه تارهای بیجان یک ساز خاموشی
تو همانی که دلم میخواهد بنوازمش
که جان بگیرد و پرواز کند.
اما چرا کنج ویرانهی قلبم نشستی
چرا نمیروی؟
شاید تو جان من هستی؟
کاش میتوانستم
زمان را به عقب برگردانم.
به شبهای فارق از دلتنگی
باور میکنی؟
این درد واقعیست!
عنوان: زرورق سفید
ژانرها: معمایی، روانشناختی
نویسنده: ملیحه حمیدی
ناظر: @حدیثه خانم
خلاصه:
همیشه فکر میکردم عشق، قدرتی بیحدوحصر دارد؛ آنقدر که میتوانست هر مانع و شکافی را تاب بیاورد. ولیکن زندگی ما، شبیه یک زرورق سفید بود؛ زیبا، درخشان و فریبنده، اما به شدت شکننده. گویی هر لحظه بیم آن میرفت که پاره شود و حقیقت زیرینش را آشکار کند.
مقدمه:
درد چیست؟
پلکهایم لبریز از قطرات مبهم اشکاند.
و تو شبیه تارهای بیجان یک ساز خاموشی
تو همانی که دلم میخواهد بنوازمش
که جان بگیرد و پرواز کند.
اما چرا کنج ویرانهی قلبم نشستی
چرا نمیروی؟
شاید تو جان من هستی؟
کاش میتوانستم
زمان را به عقب برگردانم.
به شبهای فارق از دلتنگی
باور میکنی؟
این درد واقعیست!
آخرین ویرایش توسط مدیر: