نتایح جستجو

  1. eli74

    همگانی #بی تعارف

    منم همین‌طور
  2. eli74

    تگ فرعی تگ فرعی| رمان حدیثِ ناتمام

    خیلی ممنون عزیزم. ویرایش می‌کنم حتماً shadi:_ خسته نباشید.:gol narenji:
  3. eli74

    اطلاعیه درخواست تگ فرعی | آثار تالار رمان

    https://forum.cafewriters.xyz/threads/42850/ سلام خسته نباشید. درخواست تگ فرعی برای رمانم رو دارم t-icon12
  4. eli74

    نظارت همراه رمان حدیث ناتمام | ناظر ماهک

    خوشگلم، راستی اون جمله هم فوران احساسات بود.
  5. eli74

    نظارت همراه رمان حدیث ناتمام | ناظر ماهک

    سلام عزیزم. پست گذاشتم
  6. eli74

    عالی رمان حدیثِ ناتمام|الهه عسکری

    آهی کشید و قبل از بیرون رفتن از دفتر پچ زد: -‌ خدای مسئولیت‌پذیری هستی. خانم صدیقی به کی هم ترفیع مقام داد! لبخندی زدم و کلید برق اتاق را فشرده، چراغ را خاموش کردم. -‌ از خداتون باشه من سرپرست شدم. این‌قدر هم غر نزن، سکته می‌کنی می‌افتی روی دستم! وارد سالن شهربازی که شدم، اپراتورهای خسته‌ای را...
  7. eli74

    مسابقه ⚽پیش‌بینی مسابقات لیگ برتر 1404-1405 هفته15 ⚽

    ملوان 0–0 آلومینیوم اراک ذوب‌آهن 0–0 استقلال خوزستان پرسپولیس ۲–۱ مس رفسنجان فولاد 0 – 0فجر سپاسی خیبر خرم‌آباد 0–0 پیکان تراکتور ۲–۰ شمس آذر قزوین چادرملو اردکان 0–1 سپاهان استقلال 1 _ 0 گل گهر
  8. eli74

    همگانی بچه کجایی ؟؟؟

    تهران
  9. eli74

    نظارت همراه رمان سایه خونین سیاوش | ناظر: eli74

    قشنگم (رو ها) با فاصله نوشته میشن. مثل: این رو، اون رو، تو رو، شما رو
  10. eli74

    برترین مقام‌دار برترین مقام‌داران‌ [پاییز] ۱۴۰۴

    تبریک می‌گم به همه عزیزان. موفق باشید :gol narenji:
  11. eli74

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    من که همش تو راه بودم دیروز. البته یه پفک گرفتم خوردم محض خاالی نبودن عریضه -2-35-
  12. eli74

    در حال تایپ داستان کوتاهِ دوست‌دخترِ الگوریتمی|eli74

    نمی‌توانست لبخندی که روی لب‌هایش نقش می‌بست را کنترل کند و دست‌هایی که بی‌اختیار او روی کیبرد به رقص در آمدند. - ممنون عزیزم، تو هم مراقبت کن! انگشت‌هایش قبل از زدن دکمه‌ی ارسال، لحظه‌ای خشک شدند. بدون آن‌که سرش را بالا بیاورد، چشم‌هایش را به مانیتور که نورش در تاریکی اتاق، چهره‌اش را روشن کرده...
  13. eli74

    نظارت همراه رمان حدیث ناتمام | ناظر ماهک

    ممنون عزیزم درستش می‌کنم. یک ربع به ده بود ساعت، گفت اینقدر حرف زدی که دیگه تایم کاری تموم شد. فکر کنم بیشتر باید توضیح بدم توی دیالوگ.
عقب
بالا پایین